( بله قربان ) ورس اول : کارات همه ترفندن پیش من سیاهه پروندت کی حرفای منو گوش میده حرفای منی رو که در بندم وقتی میشم گرسنه هرچی که تو بگی درسته سرم تو برف مثل کبکم میرسم به ته قصه کم کم حرفات همه بی بنیاده بستی به این دنیا دل به من دنیای دیگه ای رو میدی وعده که خودتم ندیدیش و برا بعده عمرا بهم بدی حق تو نسیه رو دادی به من چسبیدی نقدو همه بی خبرن از پس پرده که پیشت خم میشن مثل برده عقلمو هوشمو ببر اصلا ولی  نخواه ته دلم تو رو بپرستم با پول و قدرت شدی مستو به ما میگی بذا دست روی دستو فقط خدا رو بپرستو این چه جور خداییه که نمیگیره حقمو از تو کروس : ( بله قربان حق با شماست با یه چاپلوسی میکنم اخماشو باز به من چه که حقیقت کدومه مهم نیست خوب چیه بد کدومه من میگم دروغای مصلحتی نمیشم عبرت واسه نسل بعدی اگه ازم حقیقتو بخوان طفره میرم بذا حقیقت تو دلم دفن بمیرم بذا جای من قلمم حرف بزنه دستای پوچت باید برام کف بزنه اشک روی گونه هات جاری میشه وقتی خندت عه رو ناچاری میشه ) ورس دوم : اگه بد بیارم لابد خدا خواسته همه حرفای تو هم از دم راسته اگه زندگیمو برداره نکبت اسمشو میذاری تقدیر و حکمت چه معنی ای داره اراده وقتی از قبل معلوم شده تقدیر تو فکر کن که منم تو رکابم ولی من گم شدم تو نقابم راه میرم آروم و پاورچین دروغ بگو اگه نکنم باور چی ؟ به رخم بکش ایمان و تقواتو باشه تو خوبی همه جوره حق با تو من یه زخمی بی سنگر کی فکری به حال چش خیسم کرد من همونم که یه دیوار کوتاه بود لب تر کنم تنم میره تو تابوت منو نگاه کن که از گشنگی سیرم اگه لب ترکنم قط میشه جیرم هرکی علیه تو حرف زد بیچارست حقیقتو گفتن نیستش اینجا رسم اینجا نمیشه حرف حق زد واسه آدم خوبا خیلی دوره مقصد منم اسیر این باتلاقم ولی ته دلم نیستم باهات لاقل حالا که درختت شده پربار ماهم هی چپ و راست میگیم بله قربان کروس : ( بله قربان حق با شماست با یه چاپلوسی میکنم اخماشو باز به من چه که حقیقت کدومه مهم نیست خوب چیه بد کدومه من میگم دروغای مصلحتی نمیشم عبرت واسه نسل بعدی اگه ازم حقیقتو بخوان طفره میرم بذا حقیقت تو دلم دفن بمیرم بذا جای من قلمم حرف بزنه دستای پوچت باید برام کف بزنه اشک روی گونه هات جاری میشه وقتی خندت عه رو ناچاری میشه ) اثر : #سینا_ستاری @textmaker WWW.TEXTMAKER.IR