مدتیه بعضیا میزنن زر ما هم که ساکتیم چون که رفتیم تو هزار فکر اونا قفل بند کردن روی ما اما نمیشنون های و هوی ما هیچی نگفتیم شاید اونا بس کنن اما یه چی میگیم دیگه اونا حظ کنن اکه ساکتیم دلیلی بر لالی نیست پشت لبای ما از سخن خالی نیس ما میکوبیمشون تو چارچوب ادب آخه اثر شعر بیشتره روی عصب سگ چی بلده به جز پارس کردن بیا اینجا واست تیغو راس کردم اگه راس میگی واستا و بجنگ تو من با کلمات بکوب مارو با سنگ تو شما بچه این هنوز واسه دیس کردن امثال شما مارو دیدن خیس کردن ما که نبودیم توی فاز دیس بازی اما بلد بودیم تیکه های ایستگاهی شما جوگیرین دور ورداشتین به اصطلاح ماها اومدیم برسونیم به اطلاع اومدیم بگیم که ما معطلیم پس پاتونو کوتاه کنین از رو گلیم دیگه بسته پ زیادی نخور حرص قیافتو تصور کردم توی هر ورس