تو نمیدونی تو دلا مردم چی میگذره سفره از خالی بودن داره میگنده برا ابرو داره خالی میبنده برا شرفش دس خالی میجنگه یه ایلو ایمانو به فوش میگیره و میخنده تو نمیدونی تو نمیدونی چه دردی داره موندن تو شهری ک یکی از سختیاش اینه . زنده موندن تو نمیدونی چ دردی داره خنجر از پشت تیزی از دوست نه تو نمیدونی تو نمیدونی اینجا چی میگذره با چشم تو چشم قرار دعوا میبنده اینجا لات نباشی خورده میشی اینجا بمال نباشی مهره سوخته میشی اینجا فرار فراری از زندان افتخاره اینجا گوشه شکسته پس دادن امتحانه تو نمیدونی اینجا کجاس هرکی تو کوچه خودش لاتو خداس اینجا سراسیابه پسر اینجا احترام نداره یه پدر اینجاناموس میشه دس ب دس اینجا کابوس میشه احترام ب شخص من نمی دونم من نمی دونم اینجا چیکا میکنم تو نمیدونی اینجا چیا میخورن گوش یه بچه رو برا گوش واره میبرن من اینارو میدونم اینارو دیدم ک میخونم اینجا کارتن خابا تو خونن اینا ارامشو تو موادو گل میدونن اینجا پرورش میده بچه های هفت خط اینجا نابود میکنه مردای سرسخت اینجا سراسیابه پسر اینجا احترام نداره یه پدر اینجا تو کوچه میبینی جسد سر بریده اینجا هیچی معلوم نیست اینجا ارازل لغب دارن تو یه لیست اینجا هیچی معلوم نیست اینجا تو کاشانی فوش نوقلو نباته متوریا با قمه میشن تو خیابون حواله درگیری گروهی میشه برا حرف یه تپاله چه گناهی کردن مردم بی گناه پناه ببرن به کی پلیس فاسد بی خدا اونیم ک تو راه راسته کشته میشه شاید خدا خاسته اینجا سراسیابه فوشو نا سزا تو سرازیری زیاده نیست تو این شهر چیز زیبایی ولی مرامو رفاقت داره درجه بالایی ادم فروشی معنا نداره ولی اینم نیست ک نباشه اینجا هیچی معلوم نیست اینجا ارازل لغب دارن تو یه لیست اینجا هیچی معلوم نیست