Black city

302 Plays

•

11 Mar 2020

یاد گرفتیم از زندگی وا نریم وا بدین همدیگرو الان جوری شده ک بری بقالی میگه اول بزار وسیقرو میگی تو خودت نباش خو چجوری از خودم بیام بیرون وقتی تو رفتیو بستی درو زندگی نکن تاریک مسیرمو من ب مرد سادم ک اواره ته چاهم خیلی کمک خاستن کسی نیومد سراغم با اینکه خیلیا بودن بالای سرم تصمیم گرفتم از بی ابو غذایی جون بکنم بجای اینکه کمک بخامو هی زجه بزنم من ی جلد چیپسم ک باد منو میبره این دفعه مسیرم خورد ب مرداب من ی ماشین خراب تو کوچه تنگ ک قـطعاتم افتادن تو گنداب تو این زمونح بهترین تفریحم اینه که چراغو خاموشو روشن میکنم زندگی خدایی خودتم باشی کم میاری ب مولا زندگی چیکار کردی با من توف تو روت تو نامردی یا من؟ زندگی مادرم گفت کم نشه ی مو از پسرم گوش نکرد ب حرفای مادرم کرد کچلم من ی مرد کورم لب پرتگاهم تو نمفهمی با توفرق دارم من ی سر بی تنم ک نگاه میکنم قصه هام اب روشنم سیاه میکنن من ی چشم کورم ک میبینم از رگزیر پلک همیشه نباید دید باید فهمید ک این مسیرته باید ادم تو این شرایط انگشت فاکشو بده با اینکه رسمش نیس زندگی مارو گاییدی قبول کاری کردی از هر زاویه عوض شیم یاد داد زندگی وقتی ی جا در بازه بپریم از پرچین خلاصه ک گفت باید تمام مشکلاتو از بحر شدیم

3 Comments