برگشتم
darpakدیگه خستم از آدما از هرچی که هست توی ماورا کاش یکی این گلا رو ا من بگیره امیده منم داره کمکم میمیره ولی من دیگه خستم ازین توهمی که هست توی مغزم ببین داش من تا تهشو رفتم ولی چون چیزی بود برگشتم آه وقتی که دادم امیدمو از دست فهمیدم بدون تلاش همه چیزا رفتن من میموندمو ی عالمه حصرت پس ادامه دادام وای نستادم رفقای دارم نم پس دادن نیازی نیست من خودم ی لشگر دارم من تنهام حتی اگر ی لشگر باشن
Leave a comment
دیگه خستم از آدما از هرچی که هست توی ماورا کاش یکی این گلا رو ا من بگیره امیده منم داره کمکم میمیره ولی من دیگه خستم ازین توهمی که هست توی مغزم ببین داش من تا تهشو رفتم ولی چون چیزی بود برگشتم آه وقتی که دادم امیدمو از دست فهمیدم بدون تلاش همه چیزا رفتن من میموندمو ی عالمه حصرت پس ادامه دادام وای نستادم رفقای دارم نم پس دادن نیازی نیست من خودم ی لشگر دارم من تنهام حتی اگر ی لشگر باشن
You may also like