-خشاب از مجرم قسمت۱: میزنه تپق،تکلم بهونست کلماتش گلوله‌ست میکنه خشابو عوض میره نشونه رو قلب ازش پیروی نکرد باورش یه آیینِ یه نوع ایالت عواطفش مرده در حال انقراض کسی حواسش به هواش نیست اون داره میسازه یه شیطان از خودش که هر جا بتونه تمنا نکنه تمومش بکنه شروع کرد از صفر سرشو با صفر زد سفر کرد به دنیایی که نداره عشق نقش فهمید دیگه محبت،پاسخگو نیست مروَّت،تموم کرد پاسخ : کالیبر۱۹ دلشو زد به دریا دلشو زده دریا علاقه رفت ، بارشو بست جاشو گرفته نفرت خدافظ بی انصاف تو که بودی با ما یار پس زدی گل بخودی چرا؟ قسمت۲: دلباخته تو بازی دل افگار در جوار مردگانیم عبارات را شنوا عبرت از خاطرات نه چندان دلنشین رفاقت با نارفیق...سرانجامی ناگوار توی حرومی نداشتی گواهینامه و خوب زدی مارو دور داری وجود ولی فقط خارجی نامردا مرد شدن زورکی میکشن تو کارت سرک بی سرصدا بدون اینکه حتی متوجه شی اینو گفت یه پیرمرد درویش بم میفهمی زمانی زندگیو که کشته شی تا میای سرگرم شی میکنن سر به نیستت مام مسافریم اگه خدا بخواد جهنمی میزنه تپق،تکلم بهونست کلماتش گلوله‌ست میکنه خشابو عوض میره نشونه رو قلب ازش پیروی نکرد باورش یه آیینِ یه نوع ایالت آسی ام از زمان آسی ام از مغزم که هنوز تو رو نبرده از یادم ولی خوبیش اینه فراموش نکردم من... همونم که کله‌رو کچل کردم -خشاب دی۴۰۲ مجرم