بچه ای هزارییوم خون و انفجار مردن شده عادتم اشکای‌ دخترک مضلومه پاک کو هزاره بودن جرمه بیا مره بگیر‌ اسیر خاک کووو کلی قوم کشور پشت سرت مثی مرد وایستاده راحت بخواب خواهرم نقاضشع پس‌میده د کلی دنیا داد میزنم کتاب و قلمت مقدسه تو نداشتی گناه خواهرم میفاموم دیر شده بیخی از از خواب بری یکبار‌دیگع مره ببخش‌ نبودم پشت سرت ازی بعد قول میدم کسی نگاه نکنه چپ دیت