winter
Iliyaشروع میشم روزم با درد غم نمیدونم چرا شدم سرد بازم اطرافیان باهام بد شدن بالای من دیگع زخم شدن روزا دیگع دارن به چچخ میرن دستام دارن از هوش میرن نمیدونم چرا از دوست سیرم پیش خودم یه جورایی دسگیرم به گا میدم خودم ا ته ریدم
Leave a comment
شروع میشم روزم با درد غم نمیدونم چرا شدم سرد بازم اطرافیان باهام بد شدن بالای من دیگع زخم شدن روزا دیگع دارن به چچخ میرن دستام دارن از هوش میرن نمیدونم چرا از دوست سیرم پیش خودم یه جورایی دسگیرم به گا میدم خودم ا ته ریدم
You may also like