عا - بازم مادریدیستا ، ببین بچه مایه من مث تو نیستم برم با پول ددی تو استدیو ترک ظبط کنم ، پ اینم بگیر بکن لا کونت! گنگ پلاستیکی ، با مغز لاستیکی ، گرفتی پولو از دست راست کی؟ عشق و حال همراه پارتی شبانه ، به درگاه الهی هم خیلی نزدیکی ، مث ما نبودی تو توی خیابون ، آفتابِ بیابون هه نزده ب کلت ، شخصیتت کپیِ شخصیتِ دلقک ، پویان مختاریِ باهات هم مسلک ، شب باس ببری تو دست روی سرت ، تو همون خونهِ بابایی میام بالا سرت ، همون شب ک میبینی خوابِ هفت پادشاه ، اینو بکن تو کلت که منم پادشاهت ؛ محکم ترین عضوِ بدنت دستِ چپته ، مغز رَدته ، که نمیدونی همه اونایی ک دورتن کفتارن و میخوان رو کلت چهار تا خط وا کنن و ، اما گفتم که تو مغزت ردیه ، قلبت سنگیه ، خشمتم عین خشم پشه و کبریتِ بی خطر ، دایره هاتم از دم بی وتر ؛ میخوام همه این شاگردارو اوستا کنم ، صب تا شب برام خوب ساک کنن ، بدونن ک گرمه زیر خایه های من ، ایندفه از اون بالا نیفتن زیر پای من ، کارات یه چی تو مایه های بچه گل پ پ ، دو بار خَم بشی همه توی کفِ کونتن ، همشونم بندِ پولتن و دم خونتن بدونِ وقفه پِی بند تنبودنتن ؛ همه اینو خوب میدونن نیس چوب لا چرخم ، این چن روزم من لای دروغات محوم ، ندارمم مثِ تو - شیکمِ چرب من ، بدونِ سفسته هم میگامت هر دم ؛ آخه پلشتِ ی وری تویی که هنو آب چاقالت یخ نزده دیگه واس ما لاتیشو تو کمرت پُر نکن ، آخه تویی که ته خلافت چایی شیرین سر صبح بوده.... بچه مایه یادت باشه هرجا که میری ، صفر تا صد نشده درجا تو پیری ، راه میری مداوم رو مغزای چیریک ، مادریدیستا اَمونت نمیده جوجه چیریکی.