این روزا شده کارم مرور خاطرات اما اخه پاک کردنش نبود حتی سخت برات ولی از حقم نگذریم نزاشتم ی ریزهم کم برات اخه تو همونی بودی ک میگفتی میمونی تا تش برام:) زندگی با هم بود برامون اسون ولی تو با کارات کردی همهچیو نابود بعدشم بارفتنت مغزمونو داغون اما یادش ب خیر وقتی باهم بودیم همیشه بدنامون مثه چایی داغ بود پارک لاله اونموقع برا جفتمون بود زندگی چ ساده دیرت شده بود دوباره گفتی پاشو تا نشدم بیشتر بیچارع ولی من خواستم باشیم تا صبح پیش هم چون اونشب گفتی میخوای باشی تا تهش پیش من دیره دیره دیره مغزمم مثه ماشین تو این خاطرات هر وری ک میخواد میره شب تا صبحم میشم ب عکسامون خیره اما کاش یکی بهم بگه ک برا همه اینکارا دیگه دیره دیره دیر خاطراته کافه گل یخو بگم یا پیروزی دنبال یه کوچه تنگو بگم اخه همش فقط درمورد تو دوسدارم بگم ولی یهو یادم میوفته ک دیگ خودت هم نیستی ک بخوام بگم یا خاطرات جلو میلاد نور، برمیگشت همه اینا اخه ب روزای دور اخرین شبم یادت باشه زدش بارون ،انگاری اشک خدا بودو میدونست بعد اونشب تو میری با اون حال جفتمونم بودش کلافه من نمیدونستم چرا ولی تو میدونستی ب خاطر این بود ک اصا نداشتی بهم علاقه از همون شبم فهمیدم دوس داشتن تو برا قلبه من ی نوع خلافه ولی نمیدونم چرا هنوزم دوست دارمو قلبمم ب جز تو برا همه تو سینم قلافه