Mohmad Em
Mohmad Em

پله آخر

پله آخر

45 Plays

03 Jul 2021

یه جا که اندازه دوتا پاست جا وایسادم از بالا میشه واضح دید کاست داد بازم باختُ یه جا که طعم ناتمیزی چشیدم، باز باحقیقت شدم طرف خب من اینجام میبینم فقرُ گه گداری تو خودم حتی میبینم تو پایین شهر جدال و جنگ بالا شهرم که تو هر چی رفاهه غرق شد چشم هام میخواست بسته شن کم خب از این موضوع لذت میبرد سره چهارراه کودک کار از بالاسری تو سری باز سره پارک راهزن ها دنبال طلای سبز و پول شام انگار زمان ما فرق داره با این ساخته ها که تو جعبه جادویی ان مردم هم ندارن رحم که دنبال هر تلافی قانونی ان انگار پول به تنش صابون میزد که همه تو این مریضئ تن بهش میدن می فهمی میگی کاش هیچ وقت نمیفهمیدم می خندی سوال اینه اونا که میدونستن چرا نمیجنگیدن؟ اگه پول تو آشغالِ پس ارزش یه عده ام هنوز بالاس کل شهر من سوخت ولی نه اینکه سوخت با گاز اینم که خودی نشون میده چند سال تو جونم لونه کرده سیستمی که چرخشش با پول نقد شعارش حمایت از مرزه دوره ، غزه تو آزادی خودش ولی اینجا تا خرتناق توی قرضه نخواستیم هرکی بیاد راسش بعد گوه بزنه متحد شیم داشی قله فتحه مگه یکی دوتا بود از معضل که هضم کرد بد بعد نفخ کرد درد همه جاشو گرفت حتی لبخندم انقلابتون هست تو زرد هرچی مفت خورد بود کند از مملکت شاکی ام ولی خودم مجرمم انگار باز میخوان خفه شیم فراموش از یاد شه امسال پارسال قطره خون هایی که ریختن خودشون جرقه گنان بعد از خدا میگن از ریشم عهد کردم با خدام پریشب تا نگرفتم حقم نشینم

1 Comments

Leave a comment

3 years ago

یه جا که اندازه دوتا پاست جا وایسادم از بالا میشه واضح دید کاست داد بازم باختُ یه جا که طعم ناتمیزی چشیدم، باز باحقیقت شدم طرف خب من اینجام میبینم فقرُ گه گداری تو خودم حتی میبینم تو پایین شهر جدال و جنگ بالا شهرم که تو هر چی رفاهه غرق شد چشم هام میخواست بسته شن کم خب از این موضوع لذت میبرد سره چهارراه کودک کار از بالاسری تو سری باز سره پارک راهزن ها دنبال طلای سبز و پول شام انگار زمان ما فرق داره با این ساخته ها که تو جعبه جادویی ان مردم هم ندارن رحم که دنبال هر تلافی قانونی ان انگار پول به تنش صابون میزد که همه تو این مریضئ تن بهش میدن می فهمی میگی کاش هیچ وقت نمیفهمیدم می خندی سوال اینه اونا که میدونستن چرا نمیجنگیدن؟ اگه پول تو آشغالِ پس ارزش یه عده ام هنوز بالاس کل شهر من سوخت ولی نه اینکه سوخت با گاز اینم که خودی نشون میده چند سال تو جونم لونه کرده سیستمی که چرخشش با پول نقد شعارش حمایت از مرزه دوره ، غزه تو آزادی خودش ولی اینجا تا خرتناق توی قرضه نخواستیم هرکی بیاد راسش بعد گوه بزنه متحد شیم داشی قله فتحه مگه یکی دوتا بود از معضل که هضم کرد بد بعد نفخ کرد درد همه جاشو گرفت حتی لبخندم انقلابتون هست تو زرد هرچی مفت خورد بود کند از مملکت شاکی ام ولی خودم مجرمم انگار باز میخوان خفه شیم فراموش از یاد شه امسال پارسال قطره خون هایی که ریختن خودشون جرقه گنان بعد از خدا میگن از ریشم عهد کردم با خدام پریشب تا نگرفتم حقم نشینم

You may also like