پنجره(windows
پنجره رو باز کن یکم نفس بکش ایندتو خارج از قفس بکش میدونستم که نمیشه دوباره برگشتیم به ریشه بهت گفتم این داستان اخرش بد باز برگشتیم از صفر به صد میدونستم این سرکاره گفتی این اخرین باره بهت گفتم این داستان اخرش بد باز برگشتیم از صفر به صد کاش پیشم بودی یادم میدادی خالی از غم و قصه بشم عادی چی داشتی که من نداشتم مردی و زمزمه ت موند تو قلبم قدیمی بودیم بزرگ شدیم نه هنوزم تو خوابم بیدارم مثل قبل صدات اروم از پنجره اومد یهویی چشام باور نمیکرد نیستی ولی بودی ارومم ولی جدی بسمتم تو میدویی میدونستم که نمیشه دوباره برگشتیم به ریشه بهت گفتم این داستان اخرش بد باز برگشتیم از صفر به صد میدونستم این سرکاره گفتی این اخرین باره بهت گفتم این داستان اخرش بد باز برگشتیم از صفر به صد
Leave a comment
پنجره رو باز کن یکم نفس بکش ایندتو خارج از قفس بکش میدونستم که نمیشه دوباره برگشتیم به ریشه بهت گفتم این داستان اخرش بد باز برگشتیم از صفر به صد میدونستم این سرکاره گفتی این اخرین باره بهت گفتم این داستان اخرش بد باز برگشتیم از صفر به صد کاش پیشم بودی یادم میدادی خالی از غم و قصه بشم عادی چی داشتی که من نداشتم مردی و زمزمه ت موند تو قلبم قدیمی بودیم بزرگ شدیم نه هنوزم تو خوابم بیدارم مثل قبل صدات اروم از پنجره اومد یهویی چشام باور نمیکرد نیستی ولی بودی ارومم ولی جدی بسمتم تو میدویی میدونستم که نمیشه دوباره برگشتیم به ریشه بهت گفتم این داستان اخرش بد باز برگشتیم از صفر به صد میدونستم این سرکاره گفتی این اخرین باره بهت گفتم این داستان اخرش بد باز برگشتیم از صفر به صد
You may also like