Alirzaw

Aliartist_tamajara

Alirzaw
Aliartist_tamajara

27 Plays

11 Feb 2021

متن آهنگ #بی_پناهی از #شانو #کوری4 @Rap_Lyrics1 [اینترو] هعی [ورس یک] ضامن شهوت باکره ها زاده‌ی زخمی آکله ها شامه‌ی گرگای فاسد راه جنده‌ی ناشی کاسه به جا کوری مبارک خوشتون عااا هدیه‌ی ناچیز ساحره ها شاهدا شاهدین شاعری نیست صوفی یا خاخام و زاهدی نیست ساکنا صامتا صابری نیست اینجا کائنات زا‌ به‌ را ، زائری نیست وحشت کوری تو قهقرا داغه این زاغه نشینا رو قاصدی نی باتلاقا خرگیر زبده ای شدن که دست و پا میزنی حاصلی نی شاهرگ بریده وسط تله تا خونای پاچیده دلمه زده جاری میشه حکمت تو دود و دمت من چی بگم وقتی که قلمه دستت چی بگم ازت شام اخر نگا جامه دست مسیح گیج گیجیم همه شاعرانه مستیم جنگ راه بندازن صاحبانه هستیم میزنن میبرن میکنن میخورن کاری ندارن به سارقان اصلی گل مال شما خار مال ما یه راه فقط داره چهارراه ما دست مال شما هرچی میدیم ما کار نمیکنه کارمای ما رسید به شماها کال ما تصویر خراب و تار مال ما کل مال شما هیچ میمونه تو چی میخوای از حق پایمال ما [کروس] آوازم از این برزخ میرسه به گوش سایه‌ها تا جاری بشه نوری به دیده ها هرچند کوری سفیده به دید ماها مدفونه تو سینه ماری بیزارم از طعم بی قراری خش تو صدامو جاری کردم دارم میخونم ا ترس بی پناهی آوازم از این برزخ میرسه به گوش سایه‌ها تا جاری بشه نوری به دیده ها هرچند کوری سفیده به دید ماها مدفونه تو سینه ماری بیزارم از طعم بی قراری خش تو صدامو جاری کردم دارم میخونم ا ترس بی پناهی [پل] جاری نمیشن سایه‌ها با تن تاریکشون له میشن همه ساقه‌ها با تن باریکشون کائنات خواب لای لالا لاتای لات لای خوابا لا به‌ لا شک لا‌ به‌ لا خشم درد جاری میشه لای لالا [ورس دو] کاروانی نیست شاید قافله تو پیچه آزادی آزاد توی قرنطینه گیجه اینجا دل میره دنبال چیزایی که دیده شاید کل دنیا برنامه تو مدار کیته نفستو حبس نکن کل هوا سمه خالق این قرنطینه کلا حواس پرته شاید کلا نواخت پرته من کل صدام بخیه‌س نمیدونی اخه چقدر هولناکه ورته تو جنگل بزرگ و بی سر و ته که تیشه‌ی تبر اومد ریشه‌مو زد نبض هاری مسمومه سینه‌ها قفس بوده توطئه‌ی اصله که باختن ا قصد بوده من خستم از اینهمه کنکاش هستی بخدا بخدا اتفاقی نیست بشن توله گرگا دستی چقد پاره میشه شاهرگا جر میده یقه‌ رو تا پاره میشه پیرهنا تا پاره میشه دیدنا جریان مستقلت داره چی برام بگو شاعرا کجان واسه تولد هنر اینجا معشوقی نبود شدم عاشق خودم دارم شعر مینویسم شبا واسه‌ی دلم همه خونه‌های شهر پر ماتمه داداش تیکه شکسته‌ی شیشه ها چند زندگیمو تاج خاتمه داداش بذا بریزه حلال جاری میشه خون توی قلب تبر ما که درختمون نمیکنه خلق اثر بذا بریزه حلال جاری میشه خون توی خشابای خالی یه ماشه‌ست میکشی و تصویه میشه همه حسابای کاری چی میشه مگه؟ بذار خلاص بشیم از این حصارای هاری میریزن حلال [کروس] آوازم از این برزخ میرسه به گوش سایه‌ها تا جاری بشه نوری به دیده ها هرچند کوری سفیده به دید ماها مدفونه تو سینه ماری بیزارم از طعم بی قراری خش تو صدامو جاری کردم دارم میخونم ا ترس بی پناهی آوازم از این برزخ میرسه به گوش سایه‌ها تا جاری بشه نوری به دیده ها هرچند کوری سفیده به دید ماها مدفونه تو سینه ماری بیزارم از طعم بی قراری خش تو صدامو جاری کردم دارم میخونم ا ترس بی پناهی [اوترو] آوازم از این برزخ میرسه به گوش سایه‌ها تا جاری بشه نوری به دیده ها هرچند کوری سفیده به دید ماها مدفونه تو سینه ماری بیزارم از طعم بی قراری خش تو صدامو جاری کردم دارم میخونم ا ترس بی پناهی آوازم از این برزخ میرسه به گوش سایه‌ها تا جاری بشه نوری به دیده ها ☯ @Rap_Lyrics1 ☑️ Share Please

6 Comments

Leave a comment

3 years ago

👌👏🙂💛💙💚💣👌😂😂😉

3 years ago

به به

3 years ago

👏

You may also like