Person First چی میگههههه آره آره آره من همونم که داره می ره بالا توی ابرا آخه مثل شاه ها اما با هواپیما فقط فرقش اینه که خودم نمی رم بالا بالا مثل شماها با فالوورام نمی کنم آدما رو زیر پام نرده مثل یه آدمی آخه آخه که رده یکم خره هو یکمم پرته تو زنگ تفریح هاش هم یکمم ترده از دوستاشم یکمم خسته آخه شدن یکم تکراری بسته ،عه آقا بسته دیگه آخه خیلی شدم خسته دیگه یکمم تعطیلیه می خوام برم قزنویه مثل یارویی که هست در در مدینه میکنه حج حج در مدینه میزاره پا در در زمینه توی زمینه ی سلسلهیه و وقتی که خیلی دیره فکنوموکونه که خیلی پیره؟ چطو مگه خیلی پیره؟ آره داشم خیلی پیره. وقت که گرفت جاعتو می فهمی خیلی چیه؟ آخ مگ نمی فهمی خعلی چیره بر این اونو زود تر برو سر اصل مطلب که شدم خسته د اهه من همونم که داره میری بالا توی ابرا آخه مثل شاه ها فقط با هوا پیما فقط فرقش اینکه خودم نمی رم بالا بالا مثل شما با فالوورام اهااا میرم بالا پایین پله ها رو هی تا پیدا کنم یه چیزی هی هی یادم میره اصلا کجام و میرم هی دنبال وسیله هام سوییچموِ ماشین جا می زارم یه سر دیگه کلیدمو اگه دیدی نیستم بدون گذاشتم خودمو جا و پستم خیلی آآآآ همون قد که پستم یه جا منو بستن و من همونطور خستم دستم بستس بالم شکستس پاهام شپلستس و چشمام هم بستس مثه یه جعبه شیرینی بستن منو اینا شکستن منو منو کردن از همه چی خسته اینو توی فضا روی زمین بالای جنس کروی شکل ماه بودم ولی همینطور باز خسته بودم بازهم منو بسته بودن منو دسته دسته کرده بودن از همه چی پست تر کرده بودن ولی نمدونم چرا اینا این کار را رو می کردن و چون که من خستم؟ دسته دسته بستم؟ چرا آخه خستس؟ چون که رد است؟ همونطور پست است خستست شکستست از دنیای بی پروا خسته تر است چون شکستس و همینطور بستس