mohammad king🦁
mohammad king🦁

Posh (15:09)

Posh (15:09)

54 Plays

06 Jan 2021

1خوب یادم هست روزی که پایه مه میماندم از دریی خانه برون مادرم زار میزد میگفت نرو پسرم نوری دیده ی مادر، من دیگه نمیتوانم دوری توره تحمل کنم مه دیگه پیر شدم خدا مره اوقه عمر میده که دوباره توره بیبنم) اما مهم هم نداشتم هیچ راهی چاره بجوز رفتن اشک مرختم می گفتم مادر نگران نباش مه میروم ولی پس زود برمیگردم روزی که برآمدم از وطنم نمیدانستم که 10سالی دیگه هم نمیتوانم پس برگردم ولی بری خودم قول دادم گفتم تو دیگه مرد شدی باید باشی به فکری خانواده و آیندت اما منم نداشتم بیشتر از 12 سال عمر پیشی رویی خود میدیدم کلی سختی هاره اما من هم کم نیاوردم خدا هم بود همراهی مه با دعای مادر رفتم به پیش فتح کردم تمامی قول هاره امروز هم میبینی که د صطحی شهرم کلی شهر داره احتراممه ای روزا خیلی سخت میگذره اما من هم یک دلی صبور دارم رفیق بیخی شو همرامه مه میفهمم که تو درد کشیدی دوری از خانواده دل تنگی مادر نگرانی بری آینده خی نشی سری جایت بیخی شو همرایمه چورت میزنی چوت زدن نیست راهی چاره بیخی سرو رویته یک آب بزن بگو مه میتوانم میرم به پیش من هم میگرم دسته یادیت هست روزای سخت اگر میگی اه پس بیخی یک قدم بانیم پیش شاید شدیم یک مرهم آمی درداره اگر میگی نه خی گوش کن چند گپ مره بچه ش سرت بد نخوره 10سال است که د اورپا هستی شب و روزی ته تر کردی د خواب زدی چرس و بنگو علفو دود هیچ نفهمیدی چی شود زندگی ها ها ها خنده داره نی بگو اه هیچ بچه ش کونی ته شور ندادی هیچ پخی هم نبودی هیچ گوهی هم نشودی بیخی یک کار بتی که مه هم برت بگم افرین آه بچهش مه ای حرفاره از نیتی بد برت نمیگم تو هم هستی هم خاک و هم خون و هم سنگری مه مه هم دوستت دارم پیشرفت ته پس نشی سری جایت بیخی شو همرای مه پس نشی سری جایت بیخی شو همرای مه

1 Comments

Leave a comment

1خوب یادم هست روزی که پایه مه میماندم از دریی خانه برون مادرم زار میزد میگفت نرو پسرم نوری دیده ی مادر، من دیگه نمیتوانم دوری توره تحمل کنم مه دیگه پیر شدم خدا مره اوقه عمر میده که دوباره توره بیبنم) اما مهم هم نداشتم هیچ راهی چاره بجوز رفتن اشک مرختم می گفتم مادر نگران نباش مه میروم ولی پس زود برمیگردم روزی که برآمدم از وطنم نمیدانستم که 10سالی دیگه هم نمیتوانم پس برگردم ولی بری خودم قول دادم گفتم تو دیگه مرد شدی باید باشی به فکری خانواده و آیندت اما منم نداشتم بیشتر از 12 سال عمر پیشی رویی خود میدیدم کلی سختی هاره اما من هم کم نیاوردم خدا هم بود همراهی مه با دعای مادر رفتم به پیش فتح کردم تمامی قول هاره امروز هم میبینی که د صطحی شهرم کلی شهر داره احتراممه ای روزا خیلی سخت میگذره اما من هم یک دلی صبور دارم رفیق بیخی شو همرامه مه میفهمم که تو درد کشیدی دوری از خانواده دل تنگی مادر نگرانی بری آینده خی نشی سری جایت بیخی شو همرایمه چورت میزنی چوت زدن نیست راهی چاره بیخی سرو رویته یک آب بزن بگو مه میتوانم میرم به پیش من هم میگرم دسته یادیت هست روزای سخت اگر میگی اه پس بیخی یک قدم بانیم پیش شاید شدیم یک مرهم آمی درداره اگر میگی نه خی گوش کن چند گپ مره بچه ش سرت بد نخوره 10سال است که د اورپا هستی شب و روزی ته تر کردی د خواب زدی چرس و بنگو علفو دود هیچ نفهمیدی چی شود زندگی ها ها ها خنده داره نی بگو اه هیچ بچه ش کونی ته شور ندادی هیچ پخی هم نبودی هیچ گوهی هم نشودی بیخی یک کار بتی که مه هم برت بگم افرین آه بچهش مه ای حرفاره از نیتی بد برت نمیگم تو هم هستی هم خاک و هم خون و هم سنگری مه مه هم دوستت دارم پیشرفت ته پس نشی سری جایت بیخی شو همرای مه پس نشی سری جایت بیخی شو همرای مه

You may also like