Amir
Amir

جمعه ی سیاه

جمعه ی سیاه

15 Plays

18 Oct 2020

توی تاریکی دنباله نور بودم بعد دیدم کلا توش گم شدم رفتم جلو دیدم همه راها بستس مجبور شدم بشینم هی دس رو دس بزرگ ترین مشکل ترس از تنهاییه ولی نقطه قوته تو اینو بدون پس بپر از پنجره بیرون وقتی همه راها بستس انتهای راهرو منتظره جمعه ی سیاه انابل عروسک قاتل تسخیره روح ارضای مغز اینا همه دلیلای محض برا خودکشیه بدون نقص پشته سره هم درجا حتی دیگه نداری جا برا خودت برا حرفات شعرات برا سکوتات شدی پره دلیل و اعتماد به سقف عاشقی یا هنوز هستی دنباله هوس سنت زیاده و داری کلی درس شدی پره ترس بدون اعتماد به نفس شدی فراری از ادمای دورت موندی خودتو گلتو پرت شلوار بگی تیشرته گشاده گلی بدون هدف راتو میری ولی مرسی به بن بستو هنو گیری بعضی اوقات فک میکنم من یه مردم ولی صبر کن ببینم مرده ها که نمیمیرن (میگه A این کارا چیه میکنی میگم B تو از پسه همشون برمیام میگه C چهل پنجاه سالته بس کن میگمDcba یات رو جمع کن کلی کار ریخته رو سرم) نشستم منتظره طلوع ولی انگار این بالا همه چی غروبه ابرا دورم جمع شدن انگار وقته ظهوره ماه حلقه ی کامل زده دورم ستاره ها چشمک میزنن خودم موندمو خودم پرم دارم لب ریز میشم شدم دست به تبرت وقتشه بزنم از ریشه و تنت وقتی کردنت تو کابوس معلق میگی اونا هیچی نیستن فقط گهنو دهن لق پادشاها از دنیا میرنو ملکه ها ظهور میکنن بزا بهت بگم دورت میندازن وقتی پرت میکنن

2 Comments

Leave a comment

4 years ago

چک @sramiost

4 years ago

توی تاریکی دنباله نور بودم بعد دیدم کلا توش گم شدم رفتم جلو دیدم همه راها بستس مجبور شدم بشینم هی دس رو دس بزرگ ترین مشکل ترس از تنهاییه ولی نقطه قوته تو اینو بدون پس بپر از پنجره بیرون وقتی همه راها بستس انتهای راهرو منتظره جمعه ی سیاه انابل عروسک قاتل تسخیره روح ارضای مغز اینا همه دلیلای محض برا خودکشیه بدون نقص پشته سره هم درجا حتی دیگه نداری جا برا خودت برا حرفات شعرات برا سکوتات شدی پره دلیل و اعتماد به سقف عاشقی یا هنوز هستی دنباله هوس سنت زیاده و داری کلی درس شدی پره ترس بدون اعتماد به نفس شدی فراری از ادمای دورت موندی خودتو گلتو پرت شلوار بگی تیشرته گشاده گلی بدون هدف راتو میری ولی مرسی به بن بستو هنو گیری بعضی اوقات فک میکنم من یه مردم ولی صبر کن ببینم مرده ها که نمیمیرن (میگه A این کارا چیه میکنی میگم B تو از پسه همشون برمیام میگه C چهل پنجاه سالته بس کن میگمDcba یات رو جمع کن کلی کار ریخته رو سرم) نشستم منتظره طلوع ولی انگار این بالا همه چی غروبه ابرا دورم جمع شدن انگار وقته ظهوره ماه حلقه ی کامل زده دورم ستاره ها چشمک میزنن خودم موندمو خودم پرم دارم لب ریز میشم شدم دست به تبرت وقتشه بزنم از ریشه و تنت وقتی کردنت تو کابوس معلق میگی اونا هیچی نیستن فقط گهنو دهن لق پادشاها از دنیا میرنو ملکه ها ظهور میکنن بزا بهت بگم دورت میندازن وقتی پرت میکنن

You may also like