من دیوونه بودم از اوقتی اومدم اینجا میگن حرف نزن میگم کاملا بی جا چیدید تو خودت به من‌نظر بدی از تو خدا فقت جونتو میخوام اه چه فاز سنگینی شده دیوونه بازیا اصلا اثر نمیکنه اه اصلا چرا اینجوری واسه پیشرفت تا دسته فرو میکنه سخت مثل بوتون شدم که پشتش پره زمین‌نمیخورم رنج کشیدم حالا بزرگ شدم من الا اصلا قسمتی از زمین شدم تو ته خلافت سرپا شاشیدنه که‌اونم باید اجازه بده بت ننه بری یکم روتخت بخوابی بعدش بیاد واست داستا بخونه جیگر یکمی بمون‌پیشم خودت رعات نمیکنی رایت منو کن بیشتر میبینم که همه بسیج شدن میخوان منو بگیرنو تبعید کنن ولی نمیتونن اصلا چون با رفیقام من قوی شدم البته بازخماشون قطع کردن دستایی که پاک میکرد اشکاشون یادش بخیر همیشه برپا بود فقت نبودن دنبال جنگ اسون