arman

Bay-Z (23:08)

arman
Bay-Z (23:08)

44 Plays

28 Aug 2020

این دیوونه رو ورق خالی کرده عقده هاشو سر خط رفته ولی باز نذاشته نقطه هاشو نابلد نیستم حاجی شعر تهش بی نقطست این جوون خامه ولی خوب کلماتش پختست هیکلم خمیده تر میشه توی آینه قدی نمیذارم نقطه تا نفهمی که ته خطی جمله هام روی ورق نقش میبندن تند تند ذهن من مینویسه صبح تا غروب بی کنتور تهش از نوشته هام درنیومد دسترنجی صبح تا ظهر می نویسم په تکلیف عصرم چی صبح تا ظهر خوب میگذره ولی دپ میشم عصرا لغتام مثل بذره خطرناکه این بذرا چه دیدی خدا رو شاید ما شدیم سوپر استار شایدم این لغتا ما رو به زندون فرستاد سمت ما وقتی آدم روزشو به شب رسوند میخوابه کنج خونه یا که سینه قبرستون خیلی سخته که حرفات بشن خفه تو نطفه بکشی درد و بگی خیلی ممنون از لطفت لحظه ها تکرارین دیگه چیزی نیست تازه وقتی درد و رنجمون واسه کسی نیست واضح آرزوهاتو توی حیاط خونت چال کن بعدشم در اوج بی کسی بپر عه رو بالکن همه حرفاتون قبول من ندارم حال بحث نه زندگی هیچوقت نبود برای من جالب اصلا کروس : ( یه روزی من جلو دوربینم ولی شطرنجی   منو محوم کردی ولی بوی عطرم چی به نشان اعتراض ز جای خود برخاستم گوش بدین تو رو خدا به آخرین درخواستم ) ورس دوم : اگه روزی یه ضعیف دیدی یه جا مبادا رحم کنی بهش آخه اینجا لاشیا پر هوادارن چرا میگی سکوت کنم آخه حاجی مگه هیپ هاپ غیر از اینه که باید وا بشن توش همه زیپ ها ایده ی من اینه که گفتنی رو باید گفت اینا دردای منه بهم نگو رعایت کن از جایی کش نرفتم جمله ای پر ملاتو چون که ذهن من هستش مثل دریا پر تلاطم خودمو جر دادم که نرم سمت سیاست من ولی حرفامو زدم آخه بوده نیاز حتما انقدر توشتم که کم مونده دستم شل شه کاش میشد با نوشتن چهار تا مشکل حل شه رفیقم میگه کلت میده بوی قرمه سبزی با این شعرا تو میشی مرتکب جرم لفظی میگه مگه نمیدونی باید باشی دست به سینه تو که این حرفو گفتی واسه فرار اسبت زینه ؟ میگم این درد و دله تا کی باشه سرم پایین ؟ تو که میگی ساکت باش بچه ی این طرفایی ؟ دلخوشیم تو این دنیا اندازه ی پر کاه بود این پسر بیکار یه عمر تو این دنیا سرکار بود میدونی تمام این حرفا راسته صد در صد تا کی آخه خم به ابروم نیارم من عه ترس اه مشتی دیگه ته خطه میزنم به دریا دل چیزی که به آسمون نمیرسه فریاده ! کروس : ( یه روزی من جلو دوربینم ولی شطرنجی منو محوم کردی ولی بوی عطرم چی ؟ به نشان اعتراض زجای خود برخاستم

2 Comments

Leave a comment

4 years ago

باریکلا. ترک منم گوش کن 🤘

4 years ago

این دیوونه رو ورق خالی کرده عقده هاشو سر خط رفته ولی باز نذاشته نقطه هاشو نابلد نیستم حاجی شعر تهش بی نقطست این جوون خامه ولی خوب کلماتش پختست هیکلم خمیده تر میشه توی آینه قدی نمیذارم نقطه تا نفهمی که ته خطی جمله هام روی ورق نقش میبندن تند تند ذهن من مینویسه صبح تا غروب بی کنتور تهش از نوشته هام درنیومد دسترنجی صبح تا ظهر می نویسم په تکلیف عصرم چی صبح تا ظهر خوب میگذره ولی دپ میشم عصرا لغتام مثل بذره خطرناکه این بذرا چه دیدی خدا رو شاید ما شدیم سوپر استار شایدم این لغتا ما رو به زندون فرستاد سمت ما وقتی آدم روزشو به شب رسوند میخوابه کنج خونه یا که سینه قبرستون خیلی سخته که حرفات بشن خفه تو نطفه بکشی درد و بگی خیلی ممنون از لطفت لحظه ها تکرارین دیگه چیزی نیست تازه وقتی درد و رنجمون واسه کسی نیست واضح آرزوهاتو توی حیاط خونت چال کن بعدشم در اوج بی کسی بپر عه رو بالکن همه حرفاتون قبول من ندارم حال بحث نه زندگی هیچوقت نبود برای من جالب اصلا کروس : ( یه روزی من جلو دوربینم ولی شطرنجی   منو محوم کردی ولی بوی عطرم چی به نشان اعتراض ز جای خود برخاستم گوش بدین تو رو خدا به آخرین درخواستم ) ورس دوم : اگه روزی یه ضعیف دیدی یه جا مبادا رحم کنی بهش آخه اینجا لاشیا پر هوادارن چرا میگی سکوت کنم آخه حاجی مگه هیپ هاپ غیر از اینه که باید وا بشن توش همه زیپ ها ایده ی من اینه که گفتنی رو باید گفت اینا دردای منه بهم نگو رعایت کن از جایی کش نرفتم جمله ای پر ملاتو چون که ذهن من هستش مثل دریا پر تلاطم خودمو جر دادم که نرم سمت سیاست من ولی حرفامو زدم آخه بوده نیاز حتما انقدر توشتم که کم مونده دستم شل شه کاش میشد با نوشتن چهار تا مشکل حل شه رفیقم میگه کلت میده بوی قرمه سبزی با این شعرا تو میشی مرتکب جرم لفظی میگه مگه نمیدونی باید باشی دست به سینه تو که این حرفو گفتی واسه فرار اسبت زینه ؟ میگم این درد و دله تا کی باشه سرم پایین ؟ تو که میگی ساکت باش بچه ی این طرفایی ؟ دلخوشیم تو این دنیا اندازه ی پر کاه بود این پسر بیکار یه عمر تو این دنیا سرکار بود میدونی تمام این حرفا راسته صد در صد تا کی آخه خم به ابروم نیارم من عه ترس اه مشتی دیگه ته خطه میزنم به دریا دل چیزی که به آسمون نمیرسه فریاده ! کروس : ( یه روزی من جلو دوربینم ولی شطرنجی منو محوم کردی ولی بوی عطرم چی ؟ به نشان اعتراض زجای خود برخاستم

You may also like