نگیر واسم تو پیجت فازه انتقادی چون خودتم پر از ایرادی دربدر تو روزنامه ها دنباله‌ کاری اخرشم اردک جون بعد دوروز بیکاری تو داستانیو من نویسنده داستان برو واسه جنده های دورت بگو بابا با داس امد عاااا کسکش نزاشتی ابه رفیق دوروز خشک بشه چیه کسکش فکر کردی نیکی پشتته!!! خشحالم خودت شروع کردی ماهم اون جنده های دورتو فوروش کردیم توعم با فروختن نننت فروششش کردی یادتونره گذشته رو میکرد ممد پوشک تنه تو تو به ننتتم ترحم میکردی حتی به این رفاقتم رحم نکردی رفیقاتو تو جمع ها ضایع میکردی تا به جنده های دورت بگی خیلی مردی چیه چی شده داره کلماتت روح سردی تو که دیگه الان رو پا خودتی مثلا مردی فکر نکن الان دیست کردم اون مخاطب جندتو خیسش کردم خودت یادته کونت میسوخت سره نازی میخوام یکم بکنم با مغزت بازی تو مثل استاد اسدی منم رازی تو کوس وسطیو منم مثل مرحوم تختی نه بخاطر بزرگیش نه بخاطر روح اخلاق مردونگی و جنگیش خب میریم حرف بعدی توام با اون دختره هستی خیلی پستین منم الان رو فاز چتو مستی میخواستم بگم خیلی خواصی ولی الان نگاه میکنم مثل ماستی راستی الاتخمشو داری جولوم واستی میبرم میخورم میجوعمتو میکنمت چراغ پشتان پشت سرم نگو نیکی چرا اخه بهم فوش داد نیکی به تو مثل درخت کود واسه رشد داد ولی کودم زاید بودو تو معرفت زیادم سوختی تور زیر همون پل دومی میکنم لختی الان تو ابجوش کلماتم قشنگ پختی ایندفعه رو اینجوری بهت حواب دادم دفعه بعدی میکنم لوات باهم میارم رو لبات ابم خب دیگه سیکیتیر برو پی جواب دادن