جعفر امزی همه دپرسیم جعفر اومد اینجا که باز بده همرو بگا دپرس شدش فاطما چون داد کونو با چونو چرا یهو ممدو میبینه میگه چرا رفته اون بگا اشکو میاره میگه بیا بامن تو ای فاطما فاطما میگه نمیتونم کیرت رفته تویه کونم تویه جونم نمیتونم نمیتونم جعفر گارداش نمیتونم چیکار کردی تو با کونم رفته آبت توی جونم بازم میگی بیا خونم .. امزی میگه چیه جونم فاطما فقط بیا خونم من دیوونم من دیوونم پس خودتو بیا جونم فاطما میگه نمیتونم کیر جعفر رفت تو کونم منم میگم کس خوارش خود منم یک دیوونم پس بیا بالای موتور تا بزنیم به چاک هرکی بیاد جلوی ما،میدم اونو به فاک التماس میکنه میگه بسه دیگه میگه از صبح دادم حالا خستم نمیدونه که من خیلی وحشیم میکنم تا جر بری با شمشیرم حالا بریم دیرین دیرین فاطما جون دیرین دیرین میاد تو کار خیلی شده فاطما گیخوار میاد میگه منم فاطنا منم میگم به کیرم کون تو رو هم میگیرم وصله شلنگ به زیرم فقط تو رو میگیرم انقده خوش صدایی داری واسه عمو میایی تو دیرین دیرین مرداشون کلفتن از سرتا پاشون پس دیگه بگا میری با اینکه میخوای در بری ولی زیر کیرها میمیری دیگه تموم شده داستان تو میخوای در بری حالا برو