تاریخ تولدم بود سال هشتاد خوشحالیه فامیل بودو شروع دردام یکمی بزرگ شدم پدرمم رد داد فک میکردم جامعه کوچیکه قد خونه اما زندگی ع بچگی بهم درس داد تا درسو درک نکنم تو کتابا هر سال با اینکه کوچیک بودم بزرگ بودن دردام دبستان تموم شده راهنمایی اومد از راه سه سالی اونجا بودم وقت کشی کردم سوالم از خودم اینه پی چی میگردم بگذریم عجب رفیقایی پیداشون کردم شروع اعتیادم به سیگار لعنتیم هستن خلاصه هرجوری بود اونجارم رد کردم رسیدم دبیرستانو اونجارو بد کردم چنتا ع رفیقامو سیگاری من کردم خیلی ع بچه ننه هارو ولی من مرد کردم احساس کردم دلیل تغییر جمع هستم سنم رسید مناسب رپ کردن هرچی بود نوشتمو ضبط کردم سختیامو دونه دونه من رد کردم خوشیمو گذرندونم با مست کردن فکر رپ میزد به سرمم هرز چند درگیر عشق شدم این میون من رپ کردم برا هرچی که به ذهنم میومد از قبلا حرف نزدم من فقط رپ کردم استعداد مو تو خودم کشف کردم اسم استعداده من رپ کردن