باشمام دیگه بسه به من دیگه دست نزن الکی به دستام زنجیر و دستبند نزن خستم من از ،نسلم پس با کارایی که میکنین ما رو پس نزن منی که خستم سرم پایین و با کوله باری از عقده هام و دردام و غم هام نشستم به جرم خفه نبودن زدین دستبند به دستم به دست وپای من ، منی که اصلا سیاسی نیستم و سیاسی نبودم اما همشون از دم با خیال راحت، علنی رسما غرورمو بد جوری زدن شکستن دیگه نفس هم نمیشه کشید داره بلند میشه دودی من از تهم میخوان شاخه هامو بچینن ،میگن زیادی بال و پر گرفتم باید حرس شم اما نمیدونن که من من حامی مردممو وطن پرستم پس نمیتونی کاری کنی که من عوض شم پس اصلا به من دیگه دست نزن میبینی دستم بستست به دست بستم دستبند نزن اینها همشون یه مشت عقده ای ان با عقده ها شون کاری کردن مردم عقده ای شن مردم به عمل و رفتاراشون نمره میدن نمره شون همیشه صفره و جای ساختن هر چیزی واسه مردم مصالح کار رو نبرده ریدن مردم دیدن که از دستتون گرخیدن وقتی بچه هاشون با پول مردم مازراتی میخرن و سوارن و هی پز میدن ایا تا حالا از اون ژن خوب ها پرسیدن و اونها به ماها جواب درست میدن؟ خب همیشه تابلو بوده که دارن دروغ میگن دوروز دیگم باورت نمیشه به خودم میگم درست دیدم اونا به دستهام دستبند زدن دیگه به دست و پاهام دستبند نزن من هنوز تو بچه خوبهام حاجی اسممو از تو بچه خوبا خط نزن و