M2SH.m

رسوایی

M2SH.m
رسوایی

69 Plays

29 Dec 2019

بیا با یه سلام گرم شروع کنیم تاریخچه مشکلاتو از تو مغز هامون پاک کنیم یه فصل جدیدو توی زندگیمون نامگذاری کنیم بیا اسم هامونو کنار هم یادداشت کنیم یه سال بعد نه دو سال نه سه سال بعد نگاش کنیم بخندیم و به یاد این قول مسخره تظاهر به شادی کنیم دعوا کنیم سر هم داد بزنیم لج کنیم هر کدوم بریم یه گوشه به چیزایی که گذشت فکر کنیم دوباره برگردیم پیش هم بغض کنیم تو چشمای هم خیره شیم اشک هامون رو پاک کنیم دست هم رو بگیریم مثل بچگی ها واسه تولد حالا واسه تفنن شمع روشن کنیم هر کدوم یه آرزو کنیم با شماره سه فوت کنیم ۱ ۲ ۳ هووووووو.....= فوت کن توی میکروفون مثلا شمع روشن کردی 😂😂😂😂 داستان قشنگی هم اون بود هم خوب هم آروم بود واقعا خوب بود سر حال بود امید توی چشم هاش برق میزد اون ....واقعا.... خوب بود تاکید بر واقعا دو تا بهار گذشت و من پشت پنجره توی این هوای به اصطلاح دو نفره واسه سلامتی این زندگی یه نفره میزنم و سلامتی اونی که منو توی بارون بهارش گم کرد خیلی حرفا پشت سرم بود خیلی وقتا بغض تو گلوم موند خیلی وقتا واسش دلم تنگ میشد خیلی وقتام سرد و بی روح رفت که رفت من بودم زمستون و یه سرما چشام خون دل شکسته و تنها سرم درد باز شده بودم یه تن مرده که فقط بوی مرده نمیداد باز شدم درگیر زندگی سیاه و سفیدم اره من تو زمستون زندگیم حبس شدم زندگی من سوار قطار شد ولی من... من خیلی وقته از قطار جا موندم خیلی وقته آرزو هام خاک شدن چشم وا کردم خودمم خاک شدم اره من پاک شدم من واسه تو دل بستم و دل دادم و خار شدم اره من رسوا شدم

1 Comments

Leave a comment

5 years ago

بیا با یه سلام گرم شروع کنیم تاریخچه مشکلاتو از تو مغز هامون پاک کنیم یه فصل جدیدو توی زندگیمون نامگذاری کنیم بیا اسم هامونو کنار هم یادداشت کنیم یه سال بعد نه دو سال نه سه سال بعد نگاش کنیم بخندیم و به یاد این قول مسخره تظاهر به شادی کنیم دعوا کنیم سر هم داد بزنیم لج کنیم هر کدوم بریم یه گوشه به چیزایی که گذشت فکر کنیم دوباره برگردیم پیش هم بغض کنیم تو چشمای هم خیره شیم اشک هامون رو پاک کنیم دست هم رو بگیریم مثل بچگی ها واسه تولد حالا واسه تفنن شمع روشن کنیم هر کدوم یه آرزو کنیم با شماره سه فوت کنیم ۱ ۲ ۳ هووووووو.....= فوت کن توی میکروفون مثلا شمع روشن کردی 😂😂😂😂 داستان قشنگی هم اون بود هم خوب هم آروم بود واقعا خوب بود سر حال بود امید توی چشم هاش برق میزد اون ....واقعا.... خوب بود تاکید بر واقعا دو تا بهار گذشت و من پشت پنجره توی این هوای به اصطلاح دو نفره واسه سلامتی این زندگی یه نفره میزنم و سلامتی اونی که منو توی بارون بهارش گم کرد خیلی حرفا پشت سرم بود خیلی وقتا بغض تو گلوم موند خیلی وقتا واسش دلم تنگ میشد خیلی وقتام سرد و بی روح رفت که رفت من بودم زمستون و یه سرما چشام خون دل شکسته و تنها سرم درد باز شده بودم یه تن مرده که فقط بوی مرده نمیداد باز شدم درگیر زندگی سیاه و سفیدم اره من تو زمستون زندگیم حبس شدم زندگی من سوار قطار شد ولی من... من خیلی وقته از قطار جا موندم خیلی وقته آرزو هام خاک شدن چشم وا کردم خودمم خاک شدم اره من پاک شدم من واسه تو دل بستم و دل دادم و خار شدم اره من رسوا شدم

You may also like