ابدیت

31 Plays

•

19 Dec 2019

داخرسر زدن حکمم ابد ازم نمونده چیزی جز جسد مقصر بودم نه کسی منو چشمم نزد ریختن برگ پاییز ذات طبیعته حالا زمان خودش پی ساختن حقیقته بودیم دیدیم سوختیم ساختیم مردیم باختیم خوردن تاختن باختیم ماشدیم نواسه ی هشت سال حماسشون دیگه شلقمم خرد نمیکنم واسه یه کلمشون خداقسم به مهرو کتاب وبرکتت نبودی پای این راهو حرکتت نمونده اعتقادی به عیسی موسی و حضرتت زمانو بفرس بفهمن اینا چیه سرصحبتت شهدایی که باخونشون ایرانو خریدن چمیدونستن اینامیکروفن دست ما نمیدن خیالی نی بزار فک کنن همه چیو دیدن باهمون شهداییم اینا تو خیالشون رشد مارو ندیدن د اخ حاجی توهیچ خاکی عینتونو نریدن پدر تومیگی شاد باشم اما چطوری وقتی خودتم تو لحظه هات بزنی یه دوری میفهمی توهم حاصل افکارت داری بااین زندگی میجنگی حالا میفهمی میگم چی علفم هرس کن داس مال تو تاس مال منو میگی خودتو درست کن پدر توهم مثه من زندگیتو طلسم کن کلماتو عین من رو مخت پرس کن پدر دیدی بد نمیگم منم تو این زندگی غیر خیرو شر نمیگم پدر میبوسم دستتو نگو زمان نی غر نزن زندگی جک بود واسم کسی منو باخودش ن بر نزد زجر زیاد بود اما زمان گفت فریاد نزن میگن واسه شیر همه جاجنگلشه کارمام نشون دادن همین روشه میگن حرفای خوب واسه قشر چپو راست نیست تو شکمشون یه روده ی راست واسه این شده دهنامون باز چون همه میدونیم ته حکمش بافرجه بهش رضاس میدونی حاجی ماهمخ کهنه سربازیم منتظر یه رازیم که بشه فاش میشه همه جا این گلارو کاشت البته کاش زیر پونس دنیاهم اگ بزنی یه سری میبینی حاجی نه نی اصن اثری ازما اخه ن اینجاکه هدف تو بشن سوار پالن نو که بایه باور نو خیال کنی ازت ساختن تبر تور دونستن درد یه جور دربه دریه از همینایی که پر میکنی میچسبونی به ریه بده حاجی بکشه واسش بهتر از تابوندن تسبیحه دادا اوناقیام کردن برنمیاد دیگه کاری از دستشون چون الان حلقه ی دارو میدن با دست نشون رفیق پاشو ناراحت نشو خیلیا خوردن زمین زمین از این طبیعتش سرد نشد نشد نشد نداشت نگفتم نمیشه نخونم میخندن بهم عین جوکر اخ بااین عقل مردم من موندم پوکر مامان نداشتم خواهری تو بودی واسم چمدون هرسفری ببین دیگه پیر شدم داغو زمین گیر شدم گل بودم خارشدم ببین اگ نبوسیدم همیشه دستتو اگ همه جابودم نکردم فکر به تو دود سیگار بودم نداشتم لیاقت عطرتو دیگه نمیکنم یک به دو خود خدا تقدیم کرده بهشتو تو دستای تو عشقم نوبت توست بعداین حال زارنوبت توست نگفتم نرو نکن کاممو تلخ بخت نبود خودت سیاه کردی نگو از چنینو چنانو حاتمو بلخ قطع جناح کردم ازت گفتم که خورده حکمم ابد هیپ هاپو شیر کردیم نخورده چیزی به ناممون سند پاییز دلم هواتو کردم نگاه کردم به ماه هیچکس نمیشه من حسمو میده خودش اسمون به باد میرسه دستت یه روز میشه برف زیر پات میفهمی اینو روزی که نمیرسه به من صدات میفهمی که چرا حتی بعدش نکردم حتی یکبار نگات

2 Comments