amir_khafan

Ketab Dastan

amir_khafan
Ketab Dastan

11 Plays

17 Sep 2019

چه دنیاییه لعنت بهت دنیا یه لحظه میودمو میرفت پس خوب گوش بده لاشی یادمه اون خونه قدیمی توش کلی سختی کشیدم الان مرد شدمو روی پای خودمم مرد م لحظه به لحظه پی پولمو در واقعیتم پی دودمو هر روز و هر شبم پر گریه گریه های عاشقیم که به کنار عشقم با هر لاشی دم ب دم در کنار چنار کل زندگیمو پاش گذاشتم بعد دو روز خوشی و پولداری میگه همه چیزتو کنار گذاشتم اولاشو یادمه میگفت نفسام پی عشقت پریدن اما حالا که با پول من به جایی رسیدی میگفتی نیا نزدیکم اکیدا الان برو گمشو نمیخوام اون روی لاشیتو ببینم همین لحظه با شنیدن اسمت میخوام روی عکسات برینم عکسات با بقیه باعث شد قویترم بشم بذار بگم از داستان ما دو تا میشه یه کتاب ساخت میگم که کتابو ساختم نوشتم باختم صدبار پس هزار بار تاختم تاختم تاختم که نشه راه زندگی من تنگ هر کی کتابو میخوند از مفهموش کلش میکرد هنگ چون کتابم پر حرف های رنگارنگ بود بنگ صدای هفت تیر توی مغزم اما اسلحش بود روی مغزم کتابو عین تیر کرده بودن توی مغزم هر ورقشو بو میکنم کتاب عشقمونو از حفظ نه از رو میخونم میگم عشق کو اون عشق تاریخی بین من و تو زیر بارون دیگه خستم خلافکارم الان شدم داغون اروم کلتو میزاری روی بالش با یکی دیگه فکر من نباش، شدی قرتی دیگه مطمعنم که یه روزی که دو باره تورو ببینم روی عکسات دوباره میرینم میگم که اخر کتابو نخوندی قتل همسرت کار من بود الان حال من خیلی هست خوب منه تکون نمیده ،حتی توپ به هر حال الان که تو زندانم فرق نمیکنه چیزی اصلا به حالم چون فردا هست روز اعدامم اما خوشحالم چون الان دیگه بدون حسرت هستمو بی بارم

1 Comments

Leave a comment

5 years ago

چه دنیاییه لعنت بهت دنیا یه لحظه میودمو میرفت پس خوب گوش بده لاشی یادمه اون خونه قدیمی توش کلی سختی کشیدم الان مرد شدمو روی پای خودمم مرد م لحظه به لحظه پی پولمو در واقعیتم پی دودمو هر روز و هر شبم پر گریه گریه های عاشقیم که به کنار عشقم با هر لاشی دم ب دم در کنار چنار کل زندگیمو پاش گذاشتم بعد دو روز خوشی و پولداری میگه همه چیزتو کنار گذاشتم اولاشو یادمه میگفت نفسام پی عشقت پریدن اما حالا که با پول من به جایی رسیدی میگفتی نیا نزدیکم اکیدا الان برو گمشو نمیخوام اون روی لاشیتو ببینم همین لحظه با شنیدن اسمت میخوام روی عکسات برینم عکسات با بقیه باعث شد قویترم بشم بذار بگم از داستان ما دو تا میشه یه کتاب ساخت میگم که کتابو ساختم نوشتم باختم صدبار پس هزار بار تاختم تاختم تاختم که نشه راه زندگی من تنگ هر کی کتابو میخوند از مفهموش کلش میکرد هنگ چون کتابم پر حرف های رنگارنگ بود بنگ صدای هفت تیر توی مغزم اما اسلحش بود روی مغزم کتابو عین تیر کرده بودن توی مغزم هر ورقشو بو میکنم کتاب عشقمونو از حفظ نه از رو میخونم میگم عشق کو اون عشق تاریخی بین من و تو زیر بارون دیگه خستم خلافکارم الان شدم داغون اروم کلتو میزاری روی بالش با یکی دیگه فکر من نباش، شدی قرتی دیگه مطمعنم که یه روزی که دو باره تورو ببینم روی عکسات دوباره میرینم میگم که اخر کتابو نخوندی قتل همسرت کار من بود الان حال من خیلی هست خوب منه تکون نمیده ،حتی توپ به هر حال الان که تو زندانم فرق نمیکنه چیزی اصلا به حالم چون فردا هست روز اعدامم اما خوشحالم چون الان دیگه بدون حسرت هستمو بی بارم

You may also like