رپ من
Nimaمن ، توی کنج اتاق مینویسم ب خاطر ی دونه الاغ که انداخته دلمو تو باتلاق ی باتلاق همیشکی هههه تو خاستی پا بگیری یهو پر زد امیدت دلت طعم برزخو میده گوشه گیر خسته از اجتماع خسته از هر چی محظر میله قدیما اینجور بود همه خوشحال و راضی در حال بازی زندگی میداد معنای خاصی ولی تو یدونه دقل بازی میخاستم ببوسمت از راه دور تا نمیری ی وقت ی زمانی توی گور من همون بودم که تورو دوس داشته ولی اون زمانی بود که دوست داشته کاری ندارم خدافس خیابونای شهر
Leave a comment
من ، توی کنج اتاق مینویسم ب خاطر ی دونه الاغ که انداخته دلمو تو باتلاق ی باتلاق همیشکی هههه تو خاستی پا بگیری یهو پر زد امیدت دلت طعم برزخو میده گوشه گیر خسته از اجتماع خسته از هر چی محظر میله قدیما اینجور بود همه خوشحال و راضی در حال بازی زندگی میداد معنای خاصی ولی تو یدونه دقل بازی میخاستم ببوسمت از راه دور تا نمیری ی وقت ی زمانی توی گور من همون بودم که تورو دوس داشته ولی اون زمانی بود که دوست داشته کاری ندارم خدافس خیابونای شهر
You may also like