عنوان: مثه فندکی توی شرح: مثه فندکی توی باد مثه بچه ای لجباازی اومدی وسط اقای گل زندگی میگی منم بازی یهو اومد و اون منو دید لو رفته این تنه پیر منم ساکتو اروم میرم اونجا یی که تو برای من ساختیش عطر تنم بوی بهمن، به جاش یه ادمه خوبو ساختم دوست داشتنو قستی گفتی منم پشته این گوشی باختم کجا باختم رو این زمین رفت لول قبل تو زیر زمین ...بغض کرد توی همونجاتا یه چوبی خورد از اوس کریم کرد کج راشو ولی بد نشد از جمع هیشکی ترد نشد بعده ویسکی مست نشد همرنگه جماعت نشد واسه دسته هیشکی سرد نشد تو تنها موندی اون مردی شد ولی کم بوده یه چی حس میشد تا وقتی روزاش شب میشد . . . ورس ۲ ببین..نمیمیره عشق این حرفارو توی بچگی توی کارتونا بهم ثابت کردن ...که راهم کج رفت ..بعد سمتت اومدم ..با یه حسه بی هدف من عادته تو ندارم کسیو تست نمیزنم میخام بمونم و بخونم از ما تندتند میییینویسه دستا قلم، کلله زندگیمو گفت به ورقو همرو شکست داد بسه.بیا.بس کنیم قلبه بیتو لمس کنیم توقع دارن از تو عی که لبه دره وایسادی پس یا همونجا بمون یا جوری ک انگاری نبوووده هیچکس رفتی، نزن یه نیش خند، سختیش همون یه لبخند کسسی، نفهمید دردم دستی نیومده سمتم منم یک منی از من ساختم سخت تر از سنگ سخت تر از من بد تر از من نیستش اصلا ولی باز میخندم باز نشستم انگار باز نشستم . . .. {http://bit.ly/Simnote}