Shin
Shin

sry to hear this :')

sry to hear this :')

11 Plays

16 Mar 2019

سلام به دشت سوزان ، به نهر خشک و پیر به شهر گرسنه ، به شکم درشت و سیر به دامِ سر بریده ، به میوه های سمی به امضاء ممد رو تخت بی دفاعِ جمشید به سنت افراطی به نو گرای مقلد به قدرت اضافی ، به نوکرای شهرت به رمبان خسته ی ، بالا سرِ این گرگ و میش که میگه هر چی رفتیم بسه برنگردیم گُم شدیم هیچی سرِ جاش نیست (مگه میشه قطع نمیشه هر چی میزنم) هیچی سرِ جاش نیست ، عرض شود که دهکده ی جهانی پشتِ رشته کوهِ فیلتر گذاشت عینکِ خوشبینی رو رو چشمِ کورِ این دل تا پاسپورتی پاره شه ، مغزی پَر کشیده بره تیغی ریشه بزنه ، بطری ای سر کشیده بشه دور از قفس روزا قشنگن ، گرچه کل سال با اینکه آزاده پرنده کز کرده کنجِ باغ وقتی دمِ دست تر از فندکشه واژه ی اختلاس حلالی قبری میکَنه واسه لاشه یِ اسکناس غلطکا میچرخن تا خاکیا آسفالت شن جنگلو بریدن و برجا رو جاش کاشتن چشمایِ خطا کار حقیقتِ تهِ قصدو ندید کفتار با کمک روباهی کرکس رو درید آدم نگاه میکرد ، نگاه میکرد آه میکشید گه چطوری اینهمه گناه میشه دید که چطور زیرِ بارِ اینهمه حرفِ زوریم تف توو روحِ ادیسون و برقِ پولیش خالقشی یا بنده ای براش؟ اربابشی یا برده ای الآن نفس جایِ خوب خنده ای یواش به این دردِ بی دوا به این درد که بی دواست به این دردِ بی دوا یا هیچی سرِ جاش نی همه چی سرِ جاش نیست

1 Comments

Leave a comment

5 years ago

سلام به دشت سوزان ، به نهر خشک و پیر به شهر گرسنه ، به شکم درشت و سیر به دامِ سر بریده ، به میوه های سمی به امضاء ممد رو تخت بی دفاعِ جمشید به سنت افراطی به نو گرای مقلد به قدرت اضافی ، به نوکرای شهرت به رمبان خسته ی ، بالا سرِ این گرگ و میش که میگه هر چی رفتیم بسه برنگردیم گُم شدیم هیچی سرِ جاش نیست (مگه میشه قطع نمیشه هر چی میزنم) هیچی سرِ جاش نیست ، عرض شود که دهکده ی جهانی پشتِ رشته کوهِ فیلتر گذاشت عینکِ خوشبینی رو رو چشمِ کورِ این دل تا پاسپورتی پاره شه ، مغزی پَر کشیده بره تیغی ریشه بزنه ، بطری ای سر کشیده بشه دور از قفس روزا قشنگن ، گرچه کل سال با اینکه آزاده پرنده کز کرده کنجِ باغ وقتی دمِ دست تر از فندکشه واژه ی اختلاس حلالی قبری میکَنه واسه لاشه یِ اسکناس غلطکا میچرخن تا خاکیا آسفالت شن جنگلو بریدن و برجا رو جاش کاشتن چشمایِ خطا کار حقیقتِ تهِ قصدو ندید کفتار با کمک روباهی کرکس رو درید آدم نگاه میکرد ، نگاه میکرد آه میکشید گه چطوری اینهمه گناه میشه دید که چطور زیرِ بارِ اینهمه حرفِ زوریم تف توو روحِ ادیسون و برقِ پولیش خالقشی یا بنده ای براش؟ اربابشی یا برده ای الآن نفس جایِ خوب خنده ای یواش به این دردِ بی دوا به این درد که بی دواست به این دردِ بی دوا یا هیچی سرِ جاش نی همه چی سرِ جاش نیست

You may also like