NASL FRAMOS
mobin rzقرار بود خاطره ها برن تماموش الان مونده تودلامون هنو موزیکای ده هشتاد چه سختیا کشیدیم کسی مارو ندید بهترین رفیقی که داشتیم تنهایی بود وقتی میرفتی مدرسه باید نمراتت بالامیبود وقتی میگفتن بیا پاتخته دوست داشتی پاهات بشکنه ازاینکه زایه نشی جلو رفیقا میرفتی پا تخه مثه یه الاف بیکار از اینکه نمی تونستی خرید کنی تنهایی از اینکه همیشه گرفتار بودی قفس ازاینکه وقتی بابا از سرکار میاد میکردیش بغل همه یه دورانی یه رفقایی داشتن که از جون براشون مهم تر بودن الان که دیده هشتاد نیست کسی حتی بغلت نمیکنه حتی داداشیت به خدا خستم دهی هشتاد کاش دیگه برنگردن خا طرات اون روزا یه موشک میساختیم پرتش میکردیم به هوا پرواز ولی نمیرفت بالا تر ارزوهام الان دیگه اونقدر بزرگ شدیم که یادمون رفته قدیما اره میخوردیم یخمک بیستی زود پامیشدبن به بانه درس ولی بود بازی همش صدای اشغالی نیاد ماردت از اونور میگفت قرا دراینده این بشی برای اینکه ثابت کنی این نمیشه میخوندیم درس اخرشم نرسیدم به هیچ جایی با در سو مشق دیگه جایی نداشتی بشی ولو بهترین راه اینبود که بزنی به خواب خودتو توخلوت خودت فحش میدای جهانو بعدم که نمره کمی شدی میگفتن نمی خونی درس وقتیم که بالا میشیدی مگفتن افرین مرد خونه برات بودش مثه زندون دوست داشتی فرار کنی بزنی یه دل بیابون از خودمون ساختیم یه جنگجو از بیستی دیده بودیم جومونگ وعمو
Leave a comment
You may also like