mobin rz

ASMON SOKHISGRFT

mobin rz
ASMON SOKHISGRFT

11 Plays

2 months ago

باز اسمون شوخیش گرفت ادما رفتن توی قصه ها باز اسمون شوخیش گرفت این پیک بیاد نرفته برگشته ها باز اسمون شوخیش گرفت خستم زیاد الان از دیگران باز اسمون شوخیش گرفت انگار از دورن شکسته دلش باز اسمون شوخیش گرفت شدن برام شوخیا بی تاثیر دیگه باز اسمون شوخیش گرفت باما سرلج داشت ینمه باز اسمون شوخیش گرفت اگه نهمم باشی چپت بکنم میشی شیش باز اسمون شوخیش گرفت دیگه کاری نکن دلم تنگ بشه باز اسمون شوخیش گرفت دیگه خوابام قوی تر از ترسام بودن باز اسمون شوخیش گرفت کاش تودل کسی خالی نشه باز اسمون شوخیش گرفت مهرو محبت دیگه گمشده باز اسمون شوخیش گرفت هرچیرو ازم گرفتن بهم داده الان جرعت باز اسمون شوخیش گرفت من وقت میخواستم برای جمع کردن پولای تو قلک باز اسمون شوخیش گرفت ساعت نه شدو دیگه چشمام خواب نره باز اسمون شوخیش گرفت گمشده توی کابوس باز اسمون شوخیش گرفت خواستم برگه پرکنم اینو نوشتم باز اسمون شوخیش گرفت هرو راهیو میرم یچی فرعی هست باز اسمون شوخیش گرفت غم میاد وقتی دستم میره تو جیبم باز اسمون شوخیش گرفت هنو خاطره عام توی گوشه هست باز اسمون شوخیش گرفت گریه کردم روی عکسام بد باز اسمون شوخیش گرفت هنو قفلی زدم. روی چشماش من باز اسمون شوخیش گرفت من رفام پی قصه هام باز اسمون شوخیش گرفت صفات گربه مال سگ شد باز اسمون شوخیش گرفت بعضی حرفا بدتر بود از زدن باز اسمون شوخیشگرفت منم میدم بیرون از پنجره اتاقم باز اسمون شوخیش گرفت میدونی چرا چون نداشت پنجره اتاقم باز اسمون شوخیش گرفت چشام کویر شدو باد اومد نیشگون گرفت باز اسمون شوخیش گرفت هیچی حالمو درک نمی کرد جز خودم باز اسمون شوخیش گرفت عجله منو پیرم کرد باز اسمون شوخیش گرفت

1 Comments

Leave a comment

2 months ago

باز اسمون شوخیش گرفت ادما رفتن توی قصه ها باز اسمون شوخیش گرفت این پیک بیاد نرفته برگشته ها باز اسمون شوخیش گرفت خستم زیاد الان از دیگران باز اسمون شوخیش گرفت انگار از دورن شکسته دلش باز اسمون شوخیش گرفت شدن برام شوخیا بی تاثیر دیگه باز اسمون شوخیش گرفت باما سرلج داشت ینمه باز اسمون شوخیش گرفت اگه نهمم باشی چپت بکنم میشی شیش باز اسمون شوخیش گرفت دیگه کاری نکن دلم تنگ بشه باز اسمون شوخیش گرفت دیگه خوابام قوی تر از ترسام بودن باز اسمون شوخیش گرفت کاش تودل کسی خالی نشه باز اسمون شوخیش گرفت مهرو محبت دیگه گمشده باز اسمون شوخیش گرفت هرچیرو ازم گرفتن بهم داده الان جرعت باز اسمون شوخیش گرفت من وقت میخواستم برای جمع کردن پولای تو قلک باز اسمون شوخیش گرفت ساعت نه شدو دیگه چشمام خواب نره باز اسمون شوخیش گرفت گمشده توی کابوس باز اسمون شوخیش گرفت خواستم برگه پرکنم اینو نوشتم باز اسمون شوخیش گرفت هرو راهیو میرم یچی فرعی هست باز اسمون شوخیش گرفت غم میاد وقتی دستم میره تو جیبم باز اسمون شوخیش گرفت هنو خاطره عام توی گوشه هست باز اسمون شوخیش گرفت گریه کردم روی عکسام بد باز اسمون شوخیش گرفت هنو قفلی زدم. روی چشماش من باز اسمون شوخیش گرفت من رفام پی قصه هام باز اسمون شوخیش گرفت صفات گربه مال سگ شد باز اسمون شوخیش گرفت بعضی حرفا بدتر بود از زدن باز اسمون شوخیشگرفت منم میدم بیرون از پنجره اتاقم باز اسمون شوخیش گرفت میدونی چرا چون نداشت پنجره اتاقم باز اسمون شوخیش گرفت چشام کویر شدو باد اومد نیشگون گرفت باز اسمون شوخیش گرفت هیچی حالمو درک نمی کرد جز خودم باز اسمون شوخیش گرفت عجله منو پیرم کرد باز اسمون شوخیش گرفت

You may also like