شدی در گیر درگیره یه تصمیم همش تکرار محوی به یه تصویر حرفا عمدی یا که از قصد نی پره حرفی نمیشه بشی خب تسلیم. یه روز فکر این بود بپرم از بوم الانم فکر اینم بپرم از خواب بگو کدوم بهتره نیوفته به جونمون بجنب که زود میشه رنگ دندونات موهات بهم میگفت درونم باید وایسم رو پام آدمیزاد هست هیولا و دو پا یه عده گرگن و روباه تو شهرم دود از ترکا بلند میشه روزا برا مردمم کلا کلیشه تیزی تبرشون خورد از دم به ریشه ولی نباید بگی عمرا نمیشه خراب کردم هرچی بن بست بود سر رام ، شعله میگرفت جرات توم سره پام ، خشک خشک کم آب ولی تشنه نیستم میگذرم از صحنه هاش زندگی ریسکه ، گاهی فشار میاره میشکنه دیسکت ، انگار تو مغزا هس چیپست گاهی فرا تر نمیره همش درگیره نیسته خوده پیسته هرجاشم ولی پره ایسته طومار میشه از آرزوها لیستت چرا ساکت خدا انگار بدون لیپس پره پره دریای فکرم خودمم غرقم توش میره گاهی مغزه تو کما میپره از دم هوش. طوطی از عشق بین قناری و کرکس خوند احساسات میشد اینجا بدتر پودر خراب کردم هرچی بن بست بود سر رام ، شعله میگرفت جرات توم سره پام ، خشک خشک کم آب ولی تشنه نیستم میگذرم از صحنه هاش خراب کردم هرچی بن بست بود سر رام ، شعله میگرفت جرات توم سره پام ، خشک خشک کم آب ولی تشنه نیستم میگذرم از صحنه هاش