حسم بت ابدیه یه شب میاد یه شب میره بودی روزا بودی تو شبا همینو میخوام قول دادم بهت میام قول دادم بهت زیاد شعرا هستن توی ذهنم بعضی روزا خستم فسم گاهی اوقات انگیزه دارم گاهی وقتا بی حال و خوابم طلوع روزه چشام میسوزه افتاب تابیده ماه هم خوابیده بیدار شدم تازه لای پنجرمون بازه اومد تو یه باد خوب حسش برام تازه بود چت میکردیم تا خود صب صب میخوابیدیم‌تا خود ظهر نمیدادیم به هیچی اهمیت کیفیت مهم بود برامون نه کمیت اما ی روز رفت و کرد همه چیزو خرابش ناراحتم نشدم نوش جونش حلالش حداقل برگشتی بشو یکمی ادم اگه برنگشتی هم بدون‌ بدونت شادم‌ شعرا هستن توی ذهنم بعضی روزا خستم فسم گاهی اوقات انگیزه دارم گاهی وقتا بی حال و خوابم غروب روزه این دفعه دلم میسوزه همه جا میبینمت حتی تو موزه رفتی دیگه نمیدی جوابمو حداقل زنگ‌ بزن بپرس حالمو گفتم بهت یبار از تهه دل ۳ هفته بعد سین زدی کردمت ول‌ سرد شدم من ی یزره پیم دادی بهم راجع به اون پسره گفتی چقد دوسش داری میخوای ازم کمک گفتم برب بهش بگی جواب میده بی شک گفتی بهم داد یه کش سر حسادت کردم به اون مرتیکه خر نزدیکه شبه بین رفیقامم اسکلن همه بشون‌میگم دوستون دارم لعنتیا همه میرن و میمونن همین عوضیا سرتو بگیر بالا موفقی از حالا شروع کن به پیشرفت گور بابا چاقالا کارام کاره دله قافیام وله زندگی خوشگله سخت نگیر بده بره