محسن ریحانی

رپ یادم داد ورس ۲

محسن ریحانی
رپ یادم داد ورس ۲

14 Plays

11 months ago

شروع زندگیم شروع رپ شد روزامو دادم دیگه همیشه شب شد قلم دستم روی کاغذ خم شد همه حرفای توی دلم حرفای شهر شد رپ یادم داد دیگه صبر نکنم کمرمو جلو هر کسی خم نکنم پر رو باشم رومو کم نکنم با اونی که توی آینست قهر نکنم رپ یادم داد که عاقل باشم خودمو بشناسم کامل باشم جلو بدیا وایستم قاتل باشم خودم شعر بگم شاعر باشم اگه خوب بودی منم باهات خوب باشم اگه بد شدی منم یه خائن باشم یادم داد به جنگها پشت نکنم تو گلدون یکی دیگه رشد نکنم قوی باشم از زورگو مشت نخورم دستمو جلو ضعیفی مشت نکنم نقاش نبودم و درد رو کشیدم تنها رفتم تنها رسیدم خودمو گرفتم به دندون کشیدم ولی منت هیچکسو نکشیدم تو اتاقم واسه خودم گور کندم رپ کردم تنهایی جون کندم از تفریح و رفیق دل کندم کار کردم پولشو جور کردم اگه بالا بودم فاز عقاب نداشتم هیچوقت رو صورتم نقاب نذاشتم دل هیچکس سایز دلم نبود جز خدا هیچکسو همرام نداشتم [ورس دو] یه جایی بین اول و آخر اونجا که حتی شک داره داور درگیر بین دروغ و باور نه میشه گفت با خدا نه میشه گفت کافر مثل یه درخت که برگاش سبزه ولی خیلی وقته زخمیه ساقم یه نفس چاق از یه گلوی لاغر یه جایی بین زمزمه و دادم چیزیو فراموش نکردم فقط هر چی فکر میکنم نمیاد یادم من اون صدای هوهوی بادم نه میشه گفت غمگین نه میشه گفت شادم تو زندان آزادی همه چیمو دادم توهم سنگین بیداری و خوابم نه معشوق عشق نه عاشق نفرت یه نقطه کور بین آگاهی و غقلت یه های گرم روی سرمای دست یه نقاش خوب که میکشه خفت مات دنیا و آدماش موندم جسم فایده نداشت زدن به روحم میخندی به چیزی که فهمش رو نداری پرواز وهمه چون بالشو نداری دیگه نمیخوام بشم از خودم فراری تو اصلا قدرت درکشو نداری پیش هر کی رفتم بهم دست رد زد خوشم به قلم دستمو مغز ردم تنها موندن شد مصلحتم حال نکردم که همش دست به دست شم عیب نداره یجوری سر میکنم هر جور شده روزمو شب میکنم رو به روم دوست از پشت افعی شدن باید ببینم روزی رو که کف میکنن

2 Comments

Leave a comment

11 months ago

Champion 🏆

شروع زندگیم شروع رپ شد روزامو دادم دیگه همیشه شب شد قلم دستم روی کاغذ خم شد همه حرفای توی دلم حرفای شهر شد رپ یادم داد دیگه صبر نکنم کمرمو جلو هر کسی خم نکنم پر رو باشم رومو کم نکنم با اونی که توی آینست قهر نکنم رپ یادم داد که عاقل باشم خودمو بشناسم کامل باشم جلو بدیا وایستم قاتل باشم خودم شعر بگم شاعر باشم اگه خوب بودی منم باهات خوب باشم اگه بد شدی منم یه خائن باشم یادم داد به جنگها پشت نکنم تو گلدون یکی دیگه رشد نکنم قوی باشم از زورگو مشت نخورم دستمو جلو ضعیفی مشت نکنم نقاش نبودم و درد رو کشیدم تنها رفتم تنها رسیدم خودمو گرفتم به دندون کشیدم ولی منت هیچکسو نکشیدم تو اتاقم واسه خودم گور کندم رپ کردم تنهایی جون کندم از تفریح و رفیق دل کندم کار کردم پولشو جور کردم اگه بالا بودم فاز عقاب نداشتم هیچوقت رو صورتم نقاب نذاشتم دل هیچکس سایز دلم نبود جز خدا هیچکسو همرام نداشتم [ورس دو] یه جایی بین اول و آخر اونجا که حتی شک داره داور درگیر بین دروغ و باور نه میشه گفت با خدا نه میشه گفت کافر مثل یه درخت که برگاش سبزه ولی خیلی وقته زخمیه ساقم یه نفس چاق از یه گلوی لاغر یه جایی بین زمزمه و دادم چیزیو فراموش نکردم فقط هر چی فکر میکنم نمیاد یادم من اون صدای هوهوی بادم نه میشه گفت غمگین نه میشه گفت شادم تو زندان آزادی همه چیمو دادم توهم سنگین بیداری و خوابم نه معشوق عشق نه عاشق نفرت یه نقطه کور بین آگاهی و غقلت یه های گرم روی سرمای دست یه نقاش خوب که میکشه خفت مات دنیا و آدماش موندم جسم فایده نداشت زدن به روحم میخندی به چیزی که فهمش رو نداری پرواز وهمه چون بالشو نداری دیگه نمیخوام بشم از خودم فراری تو اصلا قدرت درکشو نداری پیش هر کی رفتم بهم دست رد زد خوشم به قلم دستمو مغز ردم تنها موندن شد مصلحتم حال نکردم که همش دست به دست شم عیب نداره یجوری سر میکنم هر جور شده روزمو شب میکنم رو به روم دوست از پشت افعی شدن باید ببینم روزی رو که کف میکنن

You may also like