mistak
mistak

شمشیر شاه

شمشیر شاه

13 Plays

9 months ago

من کوکــــه کــوکم ولی ساز نیستم / با همه صادقم ولی راس نیستمرو عرش نشستم ولی شاه نیستم / محکومم به خوب و خاص نیستمگذشتم گر شد و گذشت همش / مثل گه گرم و گرد و غبار و مرگاز شهرت و شعور و شرف مرد / شرم غمگین رنگ خشک مرگتو شطرنج و منج سرباز و تاس / پیک و خاج و سیاهیش عمق ماسهرچه بود فرق داشت با وجود ما / خلاصه شدیم توی لوئینز گانسوجودمون کم بود و سر ریز شد / حرف تو موبایل مدرک رو میز شدپخش شارلوت و شاه و شمشیر اون / ترویج چارگوش سنگ و عامونبکارت تخت جمشید پاره شد / ایمان رو سر سگ ها هاله شدمث چش ترس گوسفند ا ساطور / بوق ماشین و خون و باطوممن کوکــــه کــوکم ولی ساز نیستم / با همه صادقم ولی راس نیستمرو عرش نشستم ولی شاه نیستم / محکومم به خوب و خاص نیستماونا دزد زادن زاد و ولد شوم / خون خوب من توی جوب و بومآتش نفرتشان، بود و بود / لباس صلح خنجر و کلاه خودتجاوزهای هرشب و شب سیاه / 8 سال بریدن و کشتن و دوختننسل خاکستر و حرفای گنده / سه دهه خفه خون، آدما سوختنیک مدت بلند امید به رجوع / زجر زیاد و وعده به فردوسصب تا شب دعا و نعشه خوابید / شب به شب قدم و سیگار و افسوسپیشاهنگ این شهر خون بود / شرط رسیدن به خدا جنون بودصف به صف جنگ و خون و درد / کشتن وسوختن راه به آهون بودمن کوکــــه کــوکم ولی ساز نیستم / با همه صادقم ولی راس نیستمرو عرش نشستم ولی شاه نیستم / محکومم به خوب و خاص نیستم

2 Comments

Leave a comment

9 months ago

You UP 📈

9 months ago

من کوکــــه کــوکم ولی ساز نیستم / با همه صادقم ولی راس نیستمرو عرش نشستم ولی شاه نیستم / محکومم به خوب و خاص نیستمگذشتم گر شد و گذشت همش / مثل گه گرم و گرد و غبار و مرگاز شهرت و شعور و شرف مرد / شرم غمگین رنگ خشک مرگتو شطرنج و منج سرباز و تاس / پیک و خاج و سیاهیش عمق ماسهرچه بود فرق داشت با وجود ما / خلاصه شدیم توی لوئینز گانسوجودمون کم بود و سر ریز شد / حرف تو موبایل مدرک رو میز شدپخش شارلوت و شاه و شمشیر اون / ترویج چارگوش سنگ و عامونبکارت تخت جمشید پاره شد / ایمان رو سر سگ ها هاله شدمث چش ترس گوسفند ا ساطور / بوق ماشین و خون و باطوممن کوکــــه کــوکم ولی ساز نیستم / با همه صادقم ولی راس نیستمرو عرش نشستم ولی شاه نیستم / محکومم به خوب و خاص نیستماونا دزد زادن زاد و ولد شوم / خون خوب من توی جوب و بومآتش نفرتشان، بود و بود / لباس صلح خنجر و کلاه خودتجاوزهای هرشب و شب سیاه / 8 سال بریدن و کشتن و دوختننسل خاکستر و حرفای گنده / سه دهه خفه خون، آدما سوختنیک مدت بلند امید به رجوع / زجر زیاد و وعده به فردوسصب تا شب دعا و نعشه خوابید / شب به شب قدم و سیگار و افسوسپیشاهنگ این شهر خون بود / شرط رسیدن به خدا جنون بودصف به صف جنگ و خون و درد / کشتن وسوختن راه به آهون بودمن کوکــــه کــوکم ولی ساز نیستم / با همه صادقم ولی راس نیستمرو عرش نشستم ولی شاه نیستم / محکومم به خوب و خاص نیستم

You may also like