بعضی وقتا تو این خیابون خالی قدم میزنم کتاب روزگار سیاهمو ورق میزنم اصن بعد تو من بی بالوپرم به یاد میارم خنده‌ای قشنگتو همش داریم بدون خدافظی از جوونی میشیم پیر وقتی بهم گفتی داداش قلبم از غم شدش سیر بعد من بزن به خودت ۳ تا تیر چون تو اون دنیاهم همش تو فکرم به یادی آرزو میکنم زندگیت باش به شادی تند فرز جوابمو میدی مثه بادی.... سرم درد تنفر ولم کن میزنم قدم تو این همه گندم ولم کن بزنیم به یادت ما آب کرفسو ۲بار........ما تو زندگی درد کشیدیم حتی درد رفاقت میدونی چیه نداری تو حتی یه مورچه اصالت رفیق فقط مهدی داره داداشم شرافت اگ یه چیزیم بش دست میکش رو سرم اون با لطافت داداشم تا آخر عمرم دارم من برات ارادت میگم دوست دارم من با صداقت هرکاری بگی میکنم نمیکشم خجالت اصن همه چی رو چشمم داداشم اطاعت میارم یه سیپی براتم بریم دور دنیا تو شباسرد اصن بیخیال هواهم سرتو بذار رو شونم تا آخر پیشت میمونم تا آخر برات میخونم رو استیج دیوونم بیا بریم باهم دیگ بریم به خونم تا صبح برات بخونم