ALITY . 4 SOBH
Ai Torabiباز ساعت از ۴ صبح گذشت من بیدارمو لش رو تخت یه نگاه به ساعتو درو دیوار گچ تو مغزم پر حرفای چرت و پرت دیگه حتی از هیچکس نخواستم معذرت خداییش این مغزم دیگه داده رد یه وقتایی یه چیزایی رو نفهمیدم فکر نکنن من از این پسرای تعطیلم اصن من از اون ادمایه غمگینم لابد با خودت فکر نکن که من ازت دلگیرم من از تو خودم یهو مثل یه بمب ترکیدم لابد با خودت فکر کردی من این چیزا رو نفهمیدم تورو بایه عوضی دیدم شدش عصابم خورد و هر چی که یادگار از تو بود و کردم پودر یه جوری ولم کردی که دارم اینجا میسوزم 
Leave a comment
حاجی ترک جدید دادم لایک بزن ممنون
GANG GANG 🤘
خوب بود فقط یک مشکل داشتی انگا تکساتو مث انشا داشتی میخونی
You may also like