Masir

27 Plays

•

08 May 2023

زندگی عادی، نرمال شانسی، پره پر باطری، صبح زود با تی، روزمو شروع، میزنم بیرون، شلوارک بی ماشین، توی شهر ویسکی، دو بلوند تو نخم، ولی من تنها خجالت تو خونم، تختم یه نفره، پتومم نصفه، ده نفر تو خونم، مسیرم یه طرف، به جلو، آسمون آبی روشن شباهم دارک، هودی من زرد کل ست تیره، کلیسا مسجد مدیتیت، صبح و شب شکرش، که شده روزبه‌روز نعمتام بیشتر، چطوره بگم من اینم دلم تو ایران مونده ولیکن هدفم آرزو رویام بازی بچگی تصویر تو سرم انعکاس پیرانا میبره منو انتها، بگی هم نعرو نمیشه نعکن هیس. همینو بعریم هستم باش، زنگ بزن میام هرچی بخوای خریدم تو ساک باز کن بر دار، نمونی بیکار شامو تو خونه، تو بپز میچینم صفره جمع کن یه سفر هلند، بزنیم گلم چیدم روزو بیرو کیکو پاستیل میزون جمع کن خودتو عادی ریلکس امروز آف، قراره یاد بگیریم که خوبه زندگی بدون گل چقد، حاجی چه خفنه تاحالا ندیدم از نزدیک ازین جاها! یه ساله یه بار لب زدم، بقیش و سوبر مغذمم، میگه بسه رسید وقتِ من، ولی نه خوب تویی مغذِ من نه من دستِ تو تویی دستِ من، اگه موافقی کف بزن اگرم نیستی نمیدونی که رئیس کیه، بدونی هم تو هم مثلِ من، رو هدفی صبح و نصفه شب.

2 Comments