.. این شبا همش ... استرس و درد روزام قفل ...تلسم شدس چرا حسی نمونده برام که ..توصیفش کنم برات هیچی نمونده ازم... تو ک میدونی چقد دور شدم..ازین ادمایه ..بیخودی تو زرد چقد مگه میشه یه ادم بی رگ... من که نرسیدم هرچی...راه میرم همش تو راهم میاد پشته هم هی سربالایی سد چرا میمونه تو ذهنا همش رفتارایه بد شاید مشکل از مغزاس .. که خاطراه بدا مون...هیچوقت نمیره از یاد هی دستو پا الکی..زدیم...بیخودی فریاد ولی امید ب فرداس..یروزو میبینم میشم دوباره سرپا ک نبینیم پدری بشه شرمنده ..بچش بگه پول ندارم....برات میخرم حتما کی میدونه چی میگذره تو دله پدرش وقتی دلش میگیره اون ...حتی بیشتر از پسرش ((حالا)) فک میکنی که خونسردم ولی رو چنتا دراگ مختلف و پوزخنده عجیب. که میبینی رو لبم ..میگی حالش بهتره ولی ندیدی من شبام تا صبح چطو..میگذره چقد حالم بده...همش میرم راهو کج هی چطوره خوش بگذره ...وقتی ندارم حسی انقد میکشم تا اصن خرابو فس شم حتی مهم نیست...دیگه پیشم نباشن...کسی (((جهنمم بی تو میشه باتو بهشت))) اخه ندارم من به این ادما کاری همه چتو مستن...از تو ولی خماری گایید تو اتاقه تاریک ک تنها ارامش خوابید توش یه دهه زندانیم دارم کلی بیخوابی ... .. . شاید باهام بشینی ...فک کنی خونسردم ولی شاید منو ببینی ..فک کنی خون سردم شبا دراگایه جورواجور بود دستم من با دراگیه مختلف ..شبارو فک نکنی که خونسردم من با چنتا دراگ ...شبامو هی ر چون من رو چنتا دراگ مختلف اون لحظه ک دلش درد میاد ..بیشتر از بچش پول ک نشه پدره ک نشه یجایی بابایی شرمنده بچش... ک نشه پدری شرمنده...هوسه ک بابا نشه شرمنده دور میشه غم و اندوه...بجاش لبا خندونه هی شکست میخوردم...نشدم ناامید هربار تا اینجا که گند زدیم... چرا نمیرسه تاریکی ب تهش چرا نمیمونه ..هیچکی پایه حرفِِِ.ش همه پیاماتو دیدین ..اما نخوندش اینا وقتتو حروم میکنن... با بودنشون توهم چرا نریسده سربالا به تهش چرا نمیرسه کی میخواست برات خوبیو از تههِ قلبش کی میخره دردِتو ب جون اگه نزاره بره اون ..همون شبش همه پیاماتو دیدن اما نخوندنش گفتن کنارت میمونن ولی نموندن که گفتن میمونن تا ته ...ولی نموندن که ............ ...|......................................................ه