مسیر زندگی من خیلی تخمی ترازه رفیقامم همه از دم مشتی ارازل میکشمتو میام روز تشیح جنازه تیزیمم غلافه کلان محلم کلافه یه روزی هم میشه تعمه ی شبح کلاغه میره میده خبر مارو به دست دشمن دشمنا تو شوکن و تو شورتم هس یه مفتر از دم بچه کفتارو خودم اصل ولفم عاشقم هستم عشقمم تیزی تو کمرم انقدم ور ندار فاز شاخ شکستن تنها چیزی که شکستی یه کله قند بوده واسه چیزی که بخوانت اونم کون تنگته اخه خشکل پسر سر تو خو جنگ میشه از بس مستم درو دیوار رنگیه خودم کاسبم پسر عجب بنگیه فک کرده زرنگه و از دست در میره دشمنام چت گرفتن درس عبرت شیطون گولم نزد او هس تو جلدم تا دیروز که خونه ی خودشون لاش بوده رفته تویه مجازیو دو روزه لات شده شب همه مست و رزل اماده ی به رزمیم میخای منو ببینین تو تاریکی بچرخین حالا همه به صف شید قلمم برنده تر ع تیغو شمشیر وقتی که من میام همه برین تو تکبیر اومدم از دم تخریب کنم برم شلیک کنم قافیه هامو و تز بدم تو که جز کص گفتن چیزی بلد نیستی شده کار هر روز ما تا ناشتا بیداریم ماها دنبال شریمو داستانا داریم هر هفته سه شبشو تو پاسگاه ها خوابیم