Back In The Day (02:08)
Soren Alivandقبلاً خودمو جلو آینه میشناختم الان از تو مُردم و از این آدم بیزارم من دیگه گمِ گم شدم بدم میاد دیگه از خودم تنهام با این که، همه چی دارم ؛[ورس ۱: سپهر خلسه]؛ چند وقته که رفته همهچی یادم از رنگ لبای تو تا طمع سیگارم دیگه خستهم از رویاهام و شبا بیدارم کرده این غمه چیکارم من، جوونیم ـو توی آینهها گذاشتم آتیشم ـو توی پایپِ جا گذاشتم همش دنبال صبری که نداشتم پیِ سایۀ اون سروی که نکاشتم ،الان برام شب ها میرقصه table ها رو bottle نور ها دوردسته hater فرشته ها دورِ من و چرا نمیشه که حس من عوض شه؟ دِله آرامشو کِی میخواد بلد شه؟
Leave a comment
قبلاً خودمو جلو آینه میشناختم الان از تو مُردم و از این آدم بیزارم من دیگه گمِ گم شدم بدم میاد دیگه از خودم تنهام با این که، همه چی دارم ؛[ورس ۱: سپهر خلسه]؛ چند وقته که رفته همهچی یادم از رنگ لبای تو تا طمع سیگارم دیگه خستهم از رویاهام و شبا بیدارم کرده این غمه چیکارم من، جوونیم ـو توی آینهها گذاشتم آتیشم ـو توی پایپِ جا گذاشتم همش دنبال صبری که نداشتم پیِ سایۀ اون سروی که نکاشتم ،الان برام شب ها میرقصه table ها رو bottle نور ها دوردسته hater فرشته ها دورِ من و چرا نمیشه که حس من عوض شه؟ دِله آرامشو کِی میخواد بلد شه؟
You may also like