خفناک مخوف مخوف تر. هیس. صدا خفاشا میاد نزدیک تر. خلق نیت من خب اما تو رپ ی خرس وحشی پی حرف و تجدید کلمات کلید و قفل حیات مغزی. شن کاسبا کنار دخل تاجرا. اجناس و پمبه ها. سر میبر آروم روی زند ها. روح مردها شکایت دار سمت مردها. ما صد نسل ا شما بالا تریم. این ی نابودگر باروت بستیم هَ چی که دشمن داریم. کاغذ قلمم دستت فک میکنی بردی ازم 1به0. دهنم این دینامیت و جومله هارو میترکون...سحرش. ما مافیای بازی بودیم و مغزای رنگیتونو رنگ میزدیم. تو عالم خواب بیداری ما بودیم کابوس...شدیم. ژنرال نسل پنجم و سوار کشتی روی ارشم. من بودم فرش دوران الاعدین و دیو. شب پ. انقد دیونم مغزم جا آتیش رو باروت گرفتم. دیو میشم و دیک روی آتیشم من. دیس مد آب رو سرت میشم پس. بنگ بنگ این دیسا برام زیر هشتن. نمره نیاز به تلاش بیشتر. اینا همه زیر تشتن. دید نمیشن میزنن هشتک. کلاغ پر زیر خاک پاهام مردن. مرکز آمار شد بیشتر...جمله تیز تر من بچینم. هو نگا قافیه ها. زد روی دیوار استوره ها. صدای عادی ما. میش کار خب شما. من تیز و دردند اومدم وسط میدان. جلو شیرای وحشی خوار انسان. طلوع من شد بازتاب فردا. جلو. غروب اون ورای داستان. هر پله صد شکست حاصل. شکست برا پیروزی بعدی. هر قدم خب باز جاش...جاری توی خاطره. موند کار ک واجب...پول بانکی. کست و کار اومد اینا زدن وسط. رپ کردن کردن مایه ننگ و شعف نسلای قبل این راه شخم زدن. نسلای الانم این راه مک زدن عا گرفتی مطلب....نویسنده کار خب بلد. من برای تو تکست داغ دارم. به انداز همتونم حرفو حدیث دارم. هه. خفناک مخوف مخوف تر. هیس. صدا خفاشا میاد نزدیک تر. خلق نیت من خب اما تو رپ ی خرس وحشی پی حرف و تجدید کلمات کلید و قفل حیات مغزی. شن کاسبا کنار دخل تاجرا. اجناس و پمبه ها. سر میبر آروم روی زند ها. روح مردها. شکایت دار سمت زندها. هیله رو هدیه داد. اعتماد رو هل میداد. شمش تو دست ناواردش به سمت نابودی ورق می‌زند. و سیب سبز تو دست اهلش زومورود سبز می‌شود. مهم...نیست...تا کی اینجوری میمونی رو ورق. چون...ساکت...نیست کسی که هست رو جوهر. ما...کاملیم...گله گرگو کرگدن این...اتیش...دهن...اژدها هست کلمم. ببین. مهم نیست چی پیش میاد پا ورق. بزن. ضرب زن هر نبردم بگو. کلماتو من قرض نکردم. بریز. استون هر نامردو. همین. از اولم هی می‌گفتم. زدم در بستم موندگار نشستم پای کار رفتم. ی قمار باز پیری بود. لب به لب هی میگفت. نگران نبش دست همه رو میش زود. آها. بنجوش. کپک خرد نون. فاصد. بود پنیر نون. این...ضربو و جمعتون رو هم...رید. عیب. نوشته های دستتون این. عید. جشن سال قبل بود. پولِ خُردِی کُهنِه دست مفخرا. همش میرس دست خوکموکا. این آیینه هست دستت ناقلا. روی ناخوانا کثافت زد زیر ناخوانا. خفناک مخوف مخوف تر. هیس. صدا خفاشا میاد نزدیک تر. خلق نیت من خب اما تو رپ ی خرس وحشی پی حرف و تجدید کلمات کلید و قفل حیات مغزی. شن کاسبا کنار دخل تاجرا. اجناس و پمبه ها. سر میبر آروم روی زندها. روح مردها. شکایت دار سمت زندها. جواب دارم کلی تا کل کتاب. صفحه سفید هست زیاد روی کتاب از سرآغاز جهان تا بدر جهان. کوه سخت و بلند ترین کوه جهان. دریا عمق و عمیق ترین اقیانوس جهان. جواب خود مسعلست. صورت حساب این مرحلست. بی مقدمست. پی فلصفست. جمله بندی نوشتن گفتن است. نماد کامل رشادت. سومبول قدرتو تجارت. عهد وکیل وکالت. شکایت...قدرت مدافت. جنگ نه حرف بد نیست پس حمله نرم. تیز و جنگنده پر بزن. ظرب زن. ظربتی بد..بش بزن. نزن رنگ بزن زهر سخت. آخرش. شرو استارت زدن. اولش. وسط مسواک زدن. دنبال...دهنش...برا زدن. اول...اسرار...کردن...دنبال...شلوارن. هِع.