رفیق
Ali hosiniآ علی زد میخونه با تمام قدرت اینا همشون رفیق بودن چاقو خوردن چاقو زدن ولی من بودم یه تنها نه رفیق داشتم نه خانواده همشون داشتن میخندیدن ولی من خون گریه میکردم آ هیشکی نکرد به من رحم ولی تاوان پس میدن یه روز همو میبینم جایی که همه جم بهت میخندیدن کسی نبود قصه بود وقتی داشتی میخندیدی من خواستم بگم ولی نزاشتی کار خودتو کردیدحالا وایسا ببین چی میشه مرد باش مثل زن که سگ دو میزد تو پرسه های شهر هیشکی بهش اهمیت نداد الان شده یه مرد کار میکنه بچه داری میکنه نه مثل مردی که فقدر نشون میده مرده
Leave a comment
آ علی زد میخونه با تمام قدرت اینا همشون رفیق بودن چاقو خوردن چاقو زدن ولی من بودم یه تنها نه رفیق داشتم نه خانواده همشون داشتن میخندیدن ولی من خون گریه میکردم آ هیشکی نکرد به من رحم ولی تاوان پس میدن یه روز همو میبینم جایی که همه جم بهت میخندیدن کسی نبود قصه بود وقتی داشتی میخندیدی من خواستم بگم ولی نزاشتی کار خودتو کردیدحالا وایسا ببین چی میشه مرد باش مثل زن که سگ دو میزد تو پرسه های شهر هیشکی بهش اهمیت نداد الان شده یه مرد کار میکنه بچه داری میکنه نه مثل مردی که فقدر نشون میده مرده
You may also like