توی مسیر در حال تغییر همواره تردید بوی نفیر فواره کرید هم پای تحقیر و منطقی ک هربار میگفت دست بردار تورو زنجیر هنجار تمجید و انبار تندیس پابرجای ساختارشکنی از سنت های کهنه کودتای جمله از صحبت های مرده نیست اعتمادی چون نیست اعتقادی فریاد زخم جای خون بهای عقده گسترده طیفی عمیق از تمسخر ابتکار نیس تدبیر خود کرده رو توهم احترام کور میکنه دود عقایدم حتی خودمو رد داد مخمو منزوی بوی تعفن انزجار دست نمیگیرن براشون حرف نمیچینم رپ نمیبینن منم پس نمیشینم کمین میکنن فکر میکنن زمین میخورم نقشه میریزن اخرم خسته میشینن فریاد انتقام ارزش ب هنجار اشتبام همواره میخونم فریاد انتقام چرخش ب جنجال اجتمام از پایه میکوبم فریاد انتقام لغزش روی فتوای اضطراب پروانه میرونم سنجش روی فردای انتخاب حرفای دیروزم پوسیده کف دستم زیر سرمای انحراف ‌ جوشیده خشمم توی خونم گرمای احتمال ‌تکرار شده ولی انکار شده فردای اشتبام ‌حرفا همه چرتن ب جز فریاد انتقام صدای خنده های مریضو مسموم ‌ نگاه افسرده های کریح و مکروح ‌عینیت برید سر حقو واقعیتو ‌ندای قلبم توی مغزم همین شد مکتوب زالو ها تشنن دنبال خون میگردن گشتو گذار زیر آب خوب میچرخن مجدد تصور ، مردد توهم گشنه ها معنای همه چیو توی نون میفهمن نجوا میشد شب‌ا امیر فرقی ندارن کله هایی ک پرن اما دیگه تنی ندارن با من‌ی ک حتی دیگه منی ندارم انگیزم انتقامِه وگرنه حرفی ندارم هرچقد جدید صدای فریادم شدید خشم نیاز نداره ب الفاظ رکیک از این طریق هنجار روی دهن پرید دست برنمیدارم کسی هرچند ندید رپ احترام میخواد نیس حرفم فریب مایی ک روی هر قله پرچم زدیم هنر جرم نیس شما دستبند زدید فریاد انتقامِ یکی مثه من مغزم مریض پس صد دلیل برا گذر مقصد طویل چیزی نمونده به انتهای چن خط نوید