تهران یه شهری بود پر معتاد و مشتی بود یه شهری که علف هرز زیاد داشت علفی به نام اصالت که برامون زیان داشت شهر ما پر بیماری ولی بدون فقر و بیکاری یکی اوردوز داشت خوشش میومد از مارمولک یکی عاشق فوتبال خوشش میومد از حامد لک یکی بود به اسم حسین تریاک سلطان شیشه بودو تریاک یه روز گرفتنش با موادا چه مواد هایی از اون متاها یکی بود علی افغان بیچاره نخ میداد به بغال رفیق همون حسین تریاک غذا چی میخورد مرغ بریان بگذریم از این حرفها از اصالت بگیم که بد پاچید ها یکی از اونا به من گفت خارکصع من به تخمم گرفتم گفتم برو بچه برو بگو بزرگترت بیاد بگو ریس کل اصالت بیاد دیس به افعی دادی ولی فکر کنم تو نلبیکی دادی اصالت حالت خوبه روبه راهی تو تهران شما سد راهیین زندگی شما مثل ۲۰۲۱ یعنی راز بقا با یه دنیا کص شعر